سایت دانلود پژوهش ها و منابع علمی دانشگاهی فنی تخصصی همه رشته ها – این سایت صرفا جهت کمک به گردآوری داده ها برای نگارش پژوهش های علمی و صرفه جویی در وقت پژوهشگران راه اندازی شده است
4. متون کهن مقدس نیستند، میزگرد پژوهشنامهی ادبیات کودک و نوجوان، تهران، نشر افق، 1380.
این پژوهش مربوط به میزگردی است که توسط ابراهیم اقلیدی، محمد شریعتی و شهرام رجبزاده، برگزار شد و در آن بحث پیرامون اهمیت بازنویسی متون کهن شکل گرفت و نتیجهی این مباحث اهمیت در نظر داشتن اصول بازنویسی و از جمله اهمیت فرم و ساختار و محتوا شد.
5. پایور، جعفر(1380). شیخ در بوته. تهران: نشر اشراقیه.
در این کتاب نویسنده بعد از بیان شیوههای مختلف تولید آثار، از روش بازنویسی و بازآفرینی نام برده و سپس با بیان انواع روشهای بازنویسی، از هر یک شاهد مثالی آورده آن را توضیح میدهد. هر چند مورد اشارهی پایور بازنویسیهای کودک و نوجوان نیست، اما اثر او برای بازنویسان در این ردهی سنی مفید و راهگشا است.
6. کریمزاد، مریم. (1384). تاثیر شاهنامه بر ادبیات کودکان (بررسی بازنویسیها و بازآفرینیهای شاهنامه برای کودکان و نوجوانان).
این پایاننامه در پنچ فصل نوشته شده است که در آن، پس از طرح مبادی تحقیق در فصل نخست، به مسأله حضور داستانهای شاهنامه در میان مردم و پیشینهی آن در فصل دوم پرداخته است. در فصل سوم تاریخچه، در فصل چهارم تعاریف بازنویسی و بازآفرینی و معرفی تعدادی از آثار و در فصل آخر، با ارائهی نموداری، شیوهی بازنویسی از شاهنامه برای کودکان از آغاز تا سال 1383 مشخص گردیده است.
7. سنجری، جمیله (1384). «نقد و بررسی آثار بازنویسی شده از شاهنامه، کلیله و دمنه، مرزباننامه، منطقالطیر، مثنوی و گلستان برای کودکان و نوجوانان».
پژوهشگر در این اثر با انتخاب حکایاتی از متون یاد شده، آنها را مورد تحلیل قرار داده و به این سوال پاسخ گفته است که آیا این بازنویسیها با مهارت و موفقیت ارائه شده است یا خیر.
8. اخوت، فرزانه (1386). «نگاهی بر بازنویسیهای مثنوی برای کودکان و نوجوانان».
در این مقاله نویسنده بعد از بیان اهمیت مثنوی، ضرورت بازنویسی از متون کهن را بیان داشته است. از نظر او بازنویسی باید به گونهای شکل گیرد که به روح و پیام اثر اصلی خدشهای وارد نشود.
9. سنجری، جمیله (1386). «مولانا و روشهای خلق و تولید مجدد آثار او».
در این پژوهش نویسنده به تعریف بازنویسی و بیان انواع آن پرداخته است.
10. پایور، جعفر(1380). «بررسی چند دهه بازنویسی از مثنوی». کتاب ماه کودک و نوجوان. اردیبهشتماه.
در این مقاله پایور به اهمیت مثنوی و نقش آن در تربیت پرداخته و سپس بیان میدارد که بازنویسی مثنوی نیازمند مهارت والایی است تا به روح نوشتهی اصلی خدشهای وارد نشود. نویسنده نمونهای از حکایات بازنوشته از مثنوی را نیز مورد نقد و بررسی قرار داده است.
11. پاپور، جعفر (1387). «روش بازنویسی، بازنویسی توأم با بازنویسی». روشنان. دفتر هفتم.
در این مقاله نویسنده به تعریف و بیان انواع بازنویسی پرداخته و سپس برای هر یک نمونههایی را نقل میکند. این پژوهش نیز هرچند به طور اختصاصی به بررسی بازنویسیهای مربوط به کودک و نوجوان نپرداخته است، اما شیوهی پرداخت آثار را برای نویسندگان این ردههای سنی معرفی کرده است.
12. جمالی، فروغالزمان (1387). «توضیح چند نکته درمورد بازنویسی و بازآفرینی». روشنان. دفتر هفتم.
در این مقاله نویسنده 44 بازنوشته از متون کهن را مورد نقد و بررسی قرار داده و بعد از مشخص شدن روش آفرینش این بازنوشتهها، آنها را با معیارهای همان روش از جنبههای مخاطبشناسی، ساختاری و ارتباط متن و تصویر مورد مطالعه قرار داده است.
13. سنجری، جمیله (1387). « روشهای خلق و تولید آثار ادبی ». روشنان. دفتر هفتم.
نویسنده بعد از بیان انواع روشهای تولید آثار ادبی، هر کدام را تعریف کرده و برای آن شاهد مثالی نقل میکند. او روش گردآوری و تصویرگری را برای کوکان مفید و سودمند میداند.
14. جلالی، مریم (1389). «شاهنامه در ادبیات کودک و نوجوان».
در این رساله تمام آثار بازنویسی شده از شاهنامه از سال 1320 تا کنون از لحاظ ساختاری، محتوایی و ... بررسی شده است.
15. صفری، جهانگیر، مسعود رحیمی و سجاد نجفی بهزادی (1390). «نگاهی بر عناصر داستان در بازنویسی کتاب «قصههای شیرین کلیله و دمنه برای نوجوانان».
این مقاله نخست اهمیت کتاب کلیله و دمنه را برشمرده و سپس به بررسی و مقایسه متن بازنویسی شده به لحاظ اصول مهم داستانی (پیرنگ، شخصیتپردازی، درونمایه و ...) با متن کهن پرداخته است.
1-3- هدف پژوهشاین پژوهش که در پرتو آن آثار ده بازنویس مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، میتواند الگویی برای نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان باشد، زیرا در این پژوهش از یک طرف آثار هر نویسنده به تنهایی بررسی و نقاط ضعف و قوت، شیوهی پرداخت و گزینش و همچنین تصویرسازی آن نمایان شده و از دیگر سو در یک تحلیل جامع، آثار تمامی نویسندگان مقایسه و در نتیجه بهترین بازنویس انتخاب شده است. حال پی بردن به علل و رمز موفقیت بازنویس برگزیده که قسمتی از این پژوهش به آن پرداخته است، راهی است هموار که دوستداران کار در زمینهی ادبیات کودک با پیمودن آن میتوانند رسالت خود را نسبت به این گروه به انجام رسانده آثار ارزندهای را که از همه لحاظ با نیازهای آنها مطابق است، فراهم آورند. بررسی عناصر داستانی در آثار بازنوشته، شناخت تغییراتی که در این عناصر نسبت به متن کهن ایجاد شده و در نهایت تحلیل این مطلب که آیا شیوهی جدید داستانپردازی بازنویس به جا و متناسب با فهم و روحیهی کودک و نوجوان بوده است، از دیگر اهدافی است که این پژوهش به آن پرداخته است.
1-4- اهمیت و ضرورت پژوهشگستردگی و گیرایی منابع ادبیات رسمی و عامیانه که موضوعات متنوع عاشقانه، اخلاقی، حماسی، دینی و تاریخی را در خود گنجانده است، آنها را برای کودکان و نوجوانان شایستهی بازنویسی قرار دادهاست، به طوری که «سنجش بین آثار نگارشی و آثار گردآوری شده و بازنویسی نشان میدهد که بار تاثیرگذاری بخش گردآوری شده در گستره ادبیات رسمی و ادبیات و فرهنگ عامیانه، سنگینتر از بخش نگارشی بوده است. به سخن دیگر باید گفت راه گذار از ادبیات نو کودکان، با این گردآوریها و بازنویسیها هموارتر شد.» (محمدی و قایینی، 1386: 6/428)
با توجه به تاثیر انکارناپذیر ادبیات بر رشد و شکوفایی استعدادهای کودک، امروزه بسیاری از متون برجستهی کهن به شیوهی سادهنویسی، بازنویسی و بازآفرینی برای آنها ساده و قابلفهم شده است.
کلیله و دمنه نیز گنجینهای است گرانبها که مفاهیم اخلاقی، سبک تمثیلی آن و حضور حیوانات و بیان سرگذشت آنها در قصههای آن، انگیزهای شد تا از طریق بازنویسی برای کودکان و نوجوانان ساده شود.
اما این مطلب که آیا در این بازنویسیها، عواطف، روحیه و نیازهای این گروه در نظر گرفته شده و آیا خود بازنویس توانسته است، متن کهن را به خوبی انتقال دهد، امری ضروری است که این پژوهش به آن پرداخته است.
به عبارتی«زبان و ادب پرصلابت است و کودک و نوجوان لطیف، چگونه باید آشنا کرد شیشه و سنگ را تا یکی نشکند و دیگری نیز ناشناخته نماند و در اثر برخوردهای نابهجای پیاپی، هر یک از هویت خود خارج نشود.» (هاشمینسب، 1371: 1).
1-5-روش پژوهشروش پژوهش کتابخانهای و از نوع توصیفی- تحلیلی است.
ابتدا فهرست تمامی منابع از طریق مراجعه به پایگاههای معتبر الکترونیک، مرکز اسناد و کتابخانه ملی فراهم و سپس برای گردآوری آن اقدام شد. اما پیش از آن، از یک طرف با مشاهده فهرست طولانی منابع و از دیگر سو به دلیل گستردگی کار که علاوه بر پرداختن به روش خلق آثار، کاربرد عناصر داستانی و مقایسهی آن با متن اصلی را نیز دربرداشت، عزم بر آن قرار گرفت که این پژوهش در دو پایاننامه انجام پذیرد. در نتیجه قسمت نخست آن به سالهای 1383-1362 اختصاص یافت و در دوره دوم نیز آثار نویسندگان سالهای 1389-1384 مورد بررسی قرار گرفت. سهم عمدهی منابع، با مراجعه به انتشارات آن و قسمتی از آن نیز از طریق ارتباط با مولفان آثار به دست آمد. این در حالی است که تلاشهای اولیه برای جمعآوری منابع از طریق مراجعه به کتابفروشی و کتابخانههای مختلف، راه به جایی نبرد. بعد از این مرحله نیز تعدادی از آثار نویسندگان، حذف و از دایرهی پژوهش خارج شد، زیرا به طور معمول شیوهی بازنویسی بعضی از مولفان در تمامی آثار یک دست و مشابه است؛ به عنوان مثال گل محمدی، سعیدی و عیوقی در نگارش کتابهای خویش، روش واحدی را در پیش میگیرند. از این رو یک اثر نویسنده، نمایندهی سایر آثار و نشاندهندهی سبک و روش او است و به همین دلیل به جای تمامی آثار مولف به 5 یا 7 مورد اکتفا شد. از طرفی به جای پرداختن به آثار مختلف یک نویسنده، سعی شد آثار سایر نویسندگان مورد بررسی قرار گیرد تا علاوهبر افزایش ارزش کیفی پژوهش، امکان مقایسهی بازنوشتهها و در نتیجه انتخاب بهترین بازنویس فراهم شود.
باید توجه داشت که حذف این منابع، نه تنها خللی در پژوهش ایجاد نکرد؛ بلکه زمینهساز شد تا بر ارزش کیفی کار افزوده شود. پایاننامهی حاضر به دورهی دوم (1389-1384) اختصاص دارد و حدود پنجاه بازنوشته از ده نویسنده معتبر را از دیدگاه شیوهی بازنویسی، کاربرد عناصر داستانی و مقایسهی آن با متن کهن، مورد نقد و بررسی قرار داده است.
این پژوهش در چهار فصل فراهم آمده است. فصل اول شامل مقدمه، تعریفی کلی از موضوع تحقیق، پیشینه، هدف، اهمیت و روش پژوهش است. مبانی نظری و مباحثی دربارهی بازنویسی و بازآفرینی متون کهن، فصل دوم را به خود اختصاص داده است. در سومین فصل که در واقع پیکرهی اصلی پژوهش است، آثار بازنوشته ده نویسنده از حکایات کلیله و دمنه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و سرانجام در آخرین فصل، نتایج و یافتههای پژوهش ارائه شده است. طرح نظریاتی در جهت بهبود شیوهی پژوهش در این موضوع مبحثی است که در پایان همین فصل به آن اشاره شده است.
16 سؤالات پژوهش1- عناصر داستانی (شخصیتپردازی، پیرنگ، موقعیت و موضوع) درآثار اقتباسی مورد نظر، چگونه پرداخت شده است؟
2- موفقیت یا عدم موفقیت نویسندگان در بازنویسی، بازآفرینی، اقتباس و سادهنویسی، تا چه اندازه بوده است؟
3- این آثار براساس چه آموزهای بازخوانی شدهاند (سیاسی، اخلاقی، مذهبی و...)؟
4- چه مقدار ازآثار اقتباسشده از کلیله و دمنه برای گروه سنی کودکان و چه مقداری برای گروه سنی نوجوانان منتشر شده است؟ چه نسبتی ازاین آثار در قالب شعر، چه نسبتی در قالب داستان و چه نسبتی در قالب نمایشنامه قرار می گیرد؟
مبانی نظری پژوهش
2-1- روشهای خلق آثارآثار هنری و ادبی سهم بسزایی در رشد و شکوفایی استعدادهای کودکان و نوجوانان بر عهده دارد. این آثار به روشهای مختلفی از جمله بازنویسی، بازآفرینی، ترجمه و بازپرداخت و خلق بیواسطه که حاصل قوهی تخیل و ذهن نویسنده است، به وجود میآید. (پایور، 1379: 13)
گردآوری، تصویرگری و گزیده نویسی از روشهای دیگر پدید آوردن آثار برای گروههای سنی مختلف است.
2-1-1- خلق بیواسطهی آثار( آفرینش) در این روش نویسنده به خلق اثری که تنها زاییدهی ذهن و تخیل خود او است میپردازد. همانند «قصههای مجید» هوشنگ مرادی کرمانی.( سنجری،1387: 56)
2-1-2- تصویرگری در این روش تصویر سهم بسزایی در رساندن مفهوم مورد نظر نویسنده ایفا میکند و با ایجاد حظ بصری به ویژه در متون بازنوشته، او را به سوی مطالعهی آثار کهن میکشاند. این تصاویر موضوعی، به منظور افزایش غنا و تأثیرگذاری، با آراستن، تهذیب و تزیین نیز همراه است. همچون «درخت زندگی» و « فیل در خانهی تاریک» فیروزه گلمحمدی( همان: 57-56)
2-1-3- گزیدهنویسیگزینش بخشی از کتابهای کهن به تناسب نیاز مخاطب با حذف زواید و مطالب غیرضروری و همچنین تا حدی خلاصهنویسی، گزیدهنویسی نام میگیرد. همانند گزیدهی غزلیات حافظ یا مولانا.
(همان: 57)
2-1-4- گردآوری در این روش که بیشتر به منظور شناخت فرهنگ، سنت، اندیشه و به طور کلی رفتار و آداب پیشینیان انجام میپذیرد، حکایتها، قصهها، مثلها، ضربالمثلها و اشعار اقوام گوناگون جمعآوری و سپس چاپ میشود. « افسانههای خراسان » حمیدرضا خزاعی و « سی و سه قصه از سرزمین ایران » حسین میرکاظمی از این دست آثار به شمار میرود(همان: 57).
2-1-5- ترجمه ترجمه روشی است که در آن مترجم، آثار سایر ملل و اقوام را به منظور شناخت مسایل گوناگون و یا التذاذ از آن به زبان سرزمین خود بازمیگرداند. امروزه بسیاری از آثار برجستهی ادبی برای کودکان و نوجوانان ایرانی ترجمه شده است (همان: 58).
2-1-6- ترجمه-بازنویسیدر این روش اثری با اعمال پارهای تغییرات بر حسب نیاز مخاطب و ذوق مترجم، به زبان مقصد برمیگردد و سپس با تغییرات بسیار نسبت به متن اصلی بازنویسی شده در اختیار مردم قرار میگیرد. از جمله آثاری که به این روش نگارش یافته است، میتوان از «قصههای شب اسدالله شعبانی» و « نقاش و قوهای وحشی » نام برد (همان: 58)
2-1-7- بازآفرینییکی دیگر از روشهای تولید آثار، بازآفرینی است؛ فنی که در آن ساختار و موضوع اثر کهن به کلی دگرگون میشود. «بازآفرینی یک نوع دخالت همه جانبه در متون چه کهن و چه معاصر است. به گونهای که بعد از بازآفرینی ما با اثر جدیدی روبرو میشویم.»(توزندهجانی، 1387: 22)
«اهمیت این بازآفرینیها در این است که همچون پلی بین گذشته و حال، ارزشهای منفی گذشته را طرد یا ترمیم و اصلاح میکند و علاوه بر افزایش گنجینه آثار ادبی و تنوع آنها، ارزشهای جدید را مطرح میسازد. همچنین زبان را که بیانگر روح جامعه و نشانه مقطعی از تاریخ است، تکامل میبخشد.»(پایور، 1387: 579)
2-1-8- بازنویسیروشی است که در آن متن کهن و یا حتی جدید، بیشتر به منظور امروزی و قابل فهم شدن، دوباره نگارش مییابد. گاه نیز ساختار اثر پیشین دگرگون شده و ساختی جدید به خود میگیرد.
2-1-8-1- بازنویسی توأم با بازآفرینیگاه در خلق یک اثر، دو روش بازنویسی و بازآفرینی به کار گرفته میشود. به عنوان مثال فردوسی شاهنامه را با استفاده از این دو روش پدید میآورد. شاعر از طرفی با ساختار نو دادن به افسانههای تکراری، آن را به صورت خلاق بازمینویسد و سپس با خلق شخصیتی جدید به نام رستم، این روایات پراکنده را به هم ربط داده دست به بازآفرینی میزند. (پایور، 1387: 34-33)
سنجری نیز شاهنامه فردوسی و منطق الطیر عطار را آمیزهای از بازنویسی و بازآفرینی میداند. (سنجری،1387: 58)
2-1-8-2- بازنویسی ساده و خلاقبرای بازنویسی تقسیم بندیهای متنوعی صورت گرفته است. گاه به لحاظ ساختار یک متن آن را به ساده و خلاق طبقهبندی میکنند.
در آغاز کار که نویسندگان به هدف آشنایی کودک و نوجوان با آثار کهن، به ساده و قابل فهم کردن و زدودن کهنگی از آن، اکتفا میکردند و هنوز خلاقیتی در بازنوشتهها به چشم نمیخورد، تنها از اصطلاح بازنویسی استفاده میشد. «بازنویسی، یعنی به زبان امروزی در آوردن متون کهن فارسی، به طوری که کهنگی زبان اثر کهن گرفته شود.» (پایور، 1379: 14)
پایور در این تعریف به نخستین بازنوشتهها، یعنی آثار خانلری و آذریزدی نظر داشته است که در آن متن کهن ساده و امروزی شده بود. (پایور، 1387: 522)
تنها اندکی زمان لازم بود که پایور به نقص تعریف خود پی ببرد. او بعد از مشاهدهی تفاوت ساختاری آثار بازنوشتهی جدید با متن کهن، عنوان میدارد که«تعریف قبلی را اصلاح و تکمیل نموده و بازنویسیها را به دو گونه تقسیم کردم: بازنویسی ساده و بازنویسی خلاق. بازنویسی ساده یعنی اثر کهن را به زبان امروزی درآوردن و بازنویسی خلاق به معنی ساختار نو به موضوع کهن دادن است.» (پایور، 1379: 15)
بنابراین پایور با توجه به ساختار آثار، بازنویسی را به دو دستهی ساده و خلاق تقسیم میکند؛ عنوانهایی که جمالی، توزندهجانی و سنجری نیز در بر شمردن شیوههای بازنویسی آن را به کار بردهاند. با این تفاوت که دو نویسندهی اخیر، از بازنویسی خلاق به بازنویسی خلاقانه یاد میکنند. توزندهجانی در تعریف بازنویسی ساده و خلاق بیان میدارد که «گاه آن (بازنویسی) را به ساده کردن زبان اثر دانستهاند؛ اما باید گفت بودهاند کسانی که تنها به این جنبه از کار بسنده نکرده و با شخصیتپردازی و فضاسازی مناسب به اثر جلوهی دیگری دادهاند که این نوع بازنویسی را بازنویسی خلاقانه نامگذاری کردهاند.» (سنجری،1387: 22)
در نظر همهی این پژوهشگران، بازنویسیای خلاق است که در آن ساختار اثر دگرگون شود؛ بدون تغییر در محتوا و موضوع. از این رو « بعد ساختاری آثار نقش تعیین کنندهای دارد. اگر بهترین محتوا با ساخت ضعیف و سست و به دور از خلاقیت ساختاری به وجود آید، فاقد ارزش هنری است. به عکس، اگر محتوای ضعیف از خوشساختی نصیب برد، میتواند قابل پذیرش واقع شود.» (پایور،1376و 1377: 520)
2-1-8- 3- سایر انواع بازنویسی
اما هاشمینسب در تعریف بازنویسی دیدگاهی خاص دارد. به عقیده او «نگارش مجدد تمام یا سهمی از یک اثر با استفاده از فن تخلیص و سادهنویسی به طریق بازنویسی، ساده نویسی، بازآفرینی بدون تغییر درونمایه و محتوا بازنویسی نامیده میشود.» (هاشمینسب، 1371: 43)
این تعریف به دو ویژگی سادهنویسی و خلاصهنویسی برای همهی انواع نقل شده، اشاره دارد. هاشمینسب در یک تقسیمبندی از پنج عنوان بازنویسی نام میبرد:
الف. بازنویسی متاثر از سبک اصلی: در این روش اثر بازنوشته، متاثر از روح نوشته اصلی و به همان سبک است و تنها خلاصه و سادهنویسی میشود.
ب. بازنویسی به روایت آزاد: یک نوع سادهنویسی است که بازنویس برای انطباق اثر با مخاطب در ایجاد تغییراتی مختصر مختار است.
ج. بازآفرینی: آفرینش مجدد اثر، بدون دخل و تصرف در چارچوب کلی اثر و با ارائه پرداختی نو از درونمایه.
د. خلاصهنویسی: بیان متن کهن به کوتاهترین شکل ممکن در عین سادگی و قابل فهم بودن آن.
ه. برگردان و بازنویسی یا بازآفرینی: در این روش متنی غیر فارسی، ترجمه و سپس بازنویسی یا بازآفرینی میشود. (هاشمینسب، 1371: 50-51)
در این تعریف خلاصهنویسی همان سادهنویسی است که بهطور ویژه در تمامی انواع بازنویسی مشاهده میشود و در جایی خود نویسنده در تعریف سادهنویسی اظهار میدارد که «یک نوع خلاصهنویسی است، در بیان پیام یا پیامهای اصلی یک متن به کوتاهترین شکل ممکن با بیانی ساده و قابل فهم برای مخاطبان.» (همان :43)
در یک تقسیمبندی دیگر آثار بازنویسی و بازآفرینی شده به انواعی از جمله بازنویسی از نثر به نظم، بازنویسی از نظم به نثر، بازنویسی به طریق نمایشنامه و فیلمنامه و..... تقسیم میشود. (هاشمینسب، 1371: 51)
پایور در کنار بازنویسی توام با بازآفرینی، روشهای دیگری را برای این فن عنوان میدارد از جمله بازنویسی به شکل خاص، بازنویسی از وقایع تاریخی و سرگذشتهای استثنایی، بازنویسی آثار و حکایات شفاهی و بازنویسیهای متعدد از روی یک موضوع واحد. (پایور، 1379: 16)
2-1-8-3-1- کاستیهای تقسیمبندیها موجود از لحاظ ساختاربه نظر میرسد تقسیم بندی هاشمینسب و پایور، هر یک کاستیهایی دارد؛ از یک طرف در کلام هاشمینسب، نشانی از بازنویسی خلاق نیست و از دیگر سو نیز پایور نوع بازنویسی ساده را به روشنی مشخص نمیکند. گاه در بازنویسی ساده، متن به همان سبک و سیاق ماخذ است و تنها زبان ساده و امروزی میشود، گاه نیز بازنویس از روح نوشته اصلی دور شده و بدون ایجاد دگرگونی در ساختار اثر، به سبک و زبانی متفاوت با متن اصلی روی میآورد. در این روش سادهنویسی به اوج خود میرسد. پایور بدون هیچ تمایزی برای این دو مقوله، عنوان بازنویسی ساده را بهکار میبرد، اما هاشمینسب بازنویسی ساده نخست را متاثر از سبک اصلی و دیگری را بازنویسی به روایت آزاد نام مینهد. کتابهایی نیز که هر دو نویسنده در زمینهی بازنویسی ساده، به عنوان شاهد مثال ذکر کردهاند، گواه این مطلب است. پایور در مقاله ساخت در بازنویسی، از آثار زهرا خانلری و آذریزدی که به زبان روز در آوردن متون کهن است، به بازنویسی ساده یاد میکند. (پایور،1376و1377: 522) در حالی که هاشمینسب آثار خانلری را که به سبک ماخذ است، بازنویسی متاثر از سبک اصلی دانسته و آثار آذریزدی را بازنویسی به روایت آزاد معرفی میکند. (هاشمینسب، 1371: 52)
بهتر است برای رسیدن به یک تقسیمبندی درست و بهجا از انواع بازنویسی به لحاظ ساختار، نظرات پایور و هاشمینسب را به هم آمیخت تا هم جای خالی بازنویسی خلاق در تقسیمبندی هاشمینسب پر شود و هم سادهبودن بازنویسی به روشنی مشخص گردد.
انواع بازنویسی
ساده
خلاق
بازنویسی متأثر از سبک اصلی
بازنویسی به روایت آزاد
نمودار 2-1: انواع بازنویسی از لحاظ ساختار
البته بازنویسی به روایت آزاد تا حدی ساده است که در ساختار اثر اصلی دگرگونی اساسی رخ ندهد، وگرنه وارد حوزهی بازنویسی خلاق و حتی بازآفرینی میشود.
2-2- قدمت بازنویسی و بازآفرینی در ایران و جهانبازنویسی و بازآفرینی هر چند در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته و دست نویسندگان را در نگارش آثار برای گروههای سنی مختلف بازگذاشته است، اما قدمت آن به روزگاران کهن و قرنهای نخستین باز میگردد. بسیاری از متونی که امروزه به طور مثال در زمینهی ادبیات کودک و نوجوان، توجه هر نویسندهای را به خود جلب میکند، خود بازنویسی یا بازآفرینی از متن یا افسانهای دیگر بوده است. به عبارتی دیگر از روزگاران کهن که کار گردآوری و انسجام بخشیدن به افسانه و حکایات جاری بر زبان مردم آغاز شد، این دو فن نیز پدیدار گشت. شاهنامه یکی از قدیمیترین متونی است که داستانهایش، بارها به اشکال مختلف بازنویسی، بازآفرینی، سادهنویسی توجه نویسندگان را به خود جلب کرده است؛ حکایاتی که شاعر حماسهسرای ایران، آن را از زبان دهقانان و مردم عادی شنیده است.
به گفتهی پایور در آفرینش شاهنامه، هر دو روش بازنویسی و بازآفرینی به کار گرفته شده است. در قرن چهارم هجری با جوشش احساسات ملی و توجه به فرهنگ و تاریخ گذشتهی ایران و در نتیجه جمعآوری روایات و افسانههای ملی، شاهنامههای متعدد و از جمله شاهنامهی ابومنصوری، یعنی منبع مهم فردوسی در سرایش شاهنامهی معروف، پدید میآید. فردوسی از این نکته به خوبی آگاه است که این افسانهها را مردم بارها شنیدهاند و در نتیجه نیاز به نوآوری به شدت احساس میشود، از طرفی تغییر موضوع نیز به سبب حضور دهقانان که بر کار او نظارت داشتند، امکانپذیر نبود. بنابراین تنها چاره را در آن میبیند که به ساختار حکایات دست برده یک بازنویسی خلاق ارائه دهد. از دیگر سو فردوسی این افسانههای پراکنده را با خلق شخصیتی به نام رستم که در منابع پیش نشانی از او نیست، به هم پیوند داده دست به بازآفرینی میزند (پایور، 1387: 34-33) پایور با اشاره به قدمت دیرینهی بازنویسی و بازآفرینی در ایران و جهان، از ایلیاد و اودیسه هومر و کمدی الهی دانته نام میبرد که همچون شاهنامه با دو روش بازنویسی و بازآفرینی به وجود آمده و هر یک متاثر از احادیث، روایات، اندیشههای اساطیری و قصه و حکایات سرزمین خود و سایر ملل بوده است. (پایور، 1376 و 1377: 520).
عدهای بر آن بودند تا با تغییر اساسی در ساختار و موضوع آثار انتخابی، مباحث تکراری و کلیشهای پیشین را به شکلی تازه به مخاطب خود انتقال دهند؛ بنابراین به بازآفرینی متون پرداختند. دستهی دیگر با آراستن ظاهر کلام و رنگ و جلای خاص بخشیدن به آن در پرتو استعارات، امثال و .... روش بازنویسی را در پیش گرفتند. به طور کلی«تنوع استفاده از روشهای بازنویسی و بازآفرینی بسیار زیاد بوده است. مثلا «سیمرغ»عطار که از آثار منثور غزالی و ابنسینا، از نثر به نظم بازآفرینی شده است و «شیخ صنعان» عطار که از نثر به نظم بازنویسی شده است ...» (همان: 521).
در شمار کتابهایی که به روش بازنویسی پدید آمده است، میتوان از کلیله و دمنه نام برد که در قرن ششم هجری به قلم نصرالله منشی تالیف شد. او با گنجاندن آیات، احادیث، اشعار فارسی و عربی و انواع صنعتهای ادبی و بلاغی در آن، شاهکاری جاودانه میآفریند.
با وجود گستردگی استفاده از روش بازنویسی در طول تاریخ، نخستین بار که اصطلاح بازنویسی در ایران به کار گرفته میشود، مربوط به سال 1354ش. است. این اصطلاح را م. آزاد پس از برگزاری مجمع بینالمللی ادبیات کودک از روی کلام یک سخنران خارجی اقتباس و سپس ترجمه کرد (پایور، 1379: 14)
2-2-1-2 تاریخچهی بازنویسی برای کودک و نوجوانبا اینکه بازنویسی و بازآفرینی سابقهای طولانی داشته و به قرنها پیش باز میگردد، اما به کارگیری آن برای کودکان و نوجوانان، پدیدهای نوپا است و به کمتر از نیمقرن میرسد. منابعی که برای این گروههای سنی، قابلیت بازنویسی دارد، به دو دستهی ادبیات عامه و ادبیات کهن تقسیم میشود. در ادوار مختلف تاریخی کودکان و نوجوانان، همپای بزرگان خویش و به راهنمایی آنها، متون ارزشمند کهن نظیر شاهنامه، مرزباننامه، بوستان، گلستان سعدی و ... را میخواندند. عدهای به اجبار مکتبخانه و برخی به شوق و با یاری جستن از مربی و بزرگترها، با گنجینههای ملی و فرهنگی خویش آشنا میشدند. تا این که درسالهای اخیر عدهای از نویسندگان به ساده و روزآمد کردن این متون همت گماشتند.
2-2-1-2-1- تاریخچهی بازنویسی ادبیات عامهدر زمینهی ادبیات عامه که بعد از دورهی مشروطه آغاز شد، نخستین تلاشها مربوط به گردآوری آن بود. در کنار عدهای از جهانگردان خارجی که به اغراض مختلف و از جمله به نیت خاورشناسی و شناخت فرهنگ و سنتهای گذشتهی این مرز و بوم به این کار اقدام کردند، از پیشگامان آن در ایران میتوان از جمالالدین خوانساری و دهخدا نام برد که به ترتیب در کتابهای «کلثوم ننه» و «امثال و حکم» برخی از فرهنگ عامه را گنجاندند. بعد از آن صادق هدایت با نگرشی علمی و سپس کوهی کرمانی به این کار اقدام کردند. (محمدی و قایینی، 1386: 6/431-428).
«اوسانه» هدایت از نظر توجه ویژه به کودک دارای اهمیت است. «کتاب با ترانه بچهها آغاز میشود و بخشهای دیگر به ترانه دایهها و مادران، بازیها، رمزها و ترانههای عامیانه اختصاص دارد». (همان: 433).
همهی این تلاشهای اولیه به گردآوری ادبیات عامه اختصاص داشت. نخستین کسی که به طور تخصصی به بازنویسی آن پرداخت، صبحی است که نه کتاب را گردآوری و سپس بازنویسی کرد. (همان: 436). «افسانهها»، «دژ هوشربا»، «افسانههای بوعلی» و «عمو نوروز» عنوان تعدادی از بازنوشتههای این نویسنده است.
2-2-1-2-2-تاریخچهی بازنویسی ادبیات کهن برای کودک و نوجواناز جمله آثار اولیه در زمینه کودک، میتوان به کار محمدعلی تهرانی (کاتوزیان) اشاره کرد که در «اخلاق اساسی»، بسیاری از حکایات کلیله و دمنه، مرزباننامه و انوار سهیلی را بازنوشت. همچنین محمدعلی فروغی با ارائهی گزیدههایی از شاهنامه، بوستان و گلستان در معرفی ادبیات کهن به نوجوانان و جوانان گامی استوار نهاد. (هاشمینسب، 52:1371)
از نخستین کسانی که به بازنویسی داستانهای حماسی و پهلوانی اشتیاق نشان داد، احسان یارشاطر است. او با انتشار «داستانهای ایران باستان» و «داستانهای شاهنامه» نمونهی یک بازنویسی خوب و درست را مطرح کرد (تاریخ ادبیات کودکان ایران، 1386: 446).
داستانهای حماسی و پهلوانی که به طور عمده از شاهنامه گزینش میشود، همواره مورد توجه نویسندگان فعال در زمینه ادبیات کودک و نوجوان بوده است، زیرا «بازنویسی این آثار که در آن پند و اندرز کمتر به کار رفته و بیشتر به ادبیات کنش و ماجرا پرداخته شده است، به نیازهای روانی مخاطبان پاسخ میدهد». (همان: 445).
مهدی آذریزدی با انتشار «قصههای خوب برای بچههای خوب» که عنوان دو مجموعهی بازنوشته از کلیله و دمنه و مرزباننامه است، نام خود را در میان نویسندگان کودک و نوجوان جاودانه میکند. آذریزدی در نگارش داستان بیشتر به جنبهی اخلاقی آن توجه داشته است.
«داستان راستان» و «مجموعه قصههای قرآن» از نخستین بازنوشتههای دینی برای کودکان و نوجوانان است که مرتضی مطهری و آذریزدی به ترتیب در سالهای 1339 و 1344 به انتشار آنپرداختند. (پایور، 118:1379).
زهرا کیا و شمسالملوک مصاحب از دیگر بازنویسانی هستند که در اواخر دههی 30 به بازنویسیهایی برای کودکان و نوجوانان رویآوردند.
این در حالی است که همهی این تلاشهای اولیه تنها به ساده کردن متون اختصاص داشت و هدف اساسی، آشنا کردن کودک و نوجوان با گنجینههای غنی پیشینیان بود؛ اما امروزه که به دلیل بالا رفتن اطلاعات کودک دیگر این روش پاسخگوی نیازهای او نیست، نویسندگان سعی دارند با ایجاد خلاقیت و ساختار نو دادن به آثار پیشینیان، در جلب مخاطب از یکدیگر پیشی گیرند. از بازنویسان مطرح این سالها که در زمینهی ادبیات کودک و نوجوان به بازنویسی پرداختهاند میتوان از کشاورز، شعبانی، قلانی، ابراهیمی، پناهیآذر، شیخی و ... نام برد.
2-3- کلیله و دمنهکلیله و دمنه گنجینهای است از روزگاران دور که مفاهیم اخلافی و والای آن در طول تاریخ راهنمای خاص و عام بوده است. شکل تمثیلی کتاب که در قالب قصه و حکایت، مطالب مهم را از زبان حیوانات بیان میدارد، یکی از رموز جاودانگی این شاهکار ادبی است. در اهمیت کلیله و دمنه همین بس که بارها توسط نویسندگان مختلف، مورد بازنویسی، ترجمه و بازگردانی قرار گرفته و حتی شاعر برجستهای همچون مولوی در آفرینش مثنوی از حکایات آن بهره جسته است. با این که اصل کتاب به زبان هندی است، اما
«در زبان هندی کتابی به نام کلیله و دمنه وجود ندارد. کلیله و دمنه آمیزهای از دو یا چند متن هندی است که داستانهایی به آن افزوده شده است. پایه و بنیاد بیشتر بخشهای کلیله و دمنه، کتابی به زبان سنسکریت به نام پنجاتنترا یعنی پنج فصل یا پنج اصل بوده است که کم و بیش با پنجباب نخستین و اصلی کلیله و دمنه موجود همسانی دارد. عنوان کتاب از نام دو شغال که در رخدادهای باب نخست نقش برجستهای دارند، گرفته شده است. در کتاب کلیله و دمنه موجود سه باب گربه و موش، شاه و پنزوه و شیر و شغال از کتاب بزرگ مهابهاراتا که یک حماسه ملی هندی است و نزد هندوان ارج و شان فروان دارد و باب جنگ بومان و زاغان از پنجاتنترا برگرفته شده است» (محمدی و قایینی، 1380: 2/140).
«به نظر میرسد که ترتیب مفاوضهی رای و برهمن و سوال رای و پاسخ برهمن و تمثیل او که چهارچوبهی اصلی داستانسرایی در کلیله و دمنه است از این کتاب اقتباس شده باشد.» ( محجوب، 1336: 39)
در زمان خسرو انوشیروان ساسانی، برزویهی طبیب، با افزون ابواب و حکایاتی به این کتاب، آن را به فارسی ترجمه میکند. اندکی بعد از ورود اسلام، ابنمقفع با نقل و نگارش فارسی برزویه به زبان عربی آن را غنایی دیگر میبخشد. در دورهای که گرایش عوام به شعر و سخن منظوم است، یعنی در زمان حکومت شاعر پرور سامانی، رودکی ترجمهی عربی ابنمقفع را در قالب نظم میریزد. هرچند که از این کلام منظوم، جز چند بیتی پراکنده در دست نیست. نهضت ترجمه و بازنویسی بعد از رودکی همچنان ادامه مییابد، اما هیچیک از این آثار جاودانه نمیماند. تا این که در قرن ششم هجری، نسخه عربی کلیله و دمنه در اختیار نصرالله منشی قرار میگیرد تا به این ترتیب یکی از شکاهکارهای والای ادبی پدید آید. خود منشی در دیباچهی کتاب هدفش را اینگونه عنوان میدارد:
«بر خاطر گذشت که آن را ترجمه کرده آید و در بسط سخن و کشف اشارات آن اشباعی رود و آن را به آیات و اخبار و ابیات و امثال موکد گردانیده شود، تا این کتاب را که زبده چند هزار ساله است، احیائی باشد و مردمان از فواید و منافع آن محروم نمانند.» (منشی، 1386: 25).
نثر پخته و جذاب منشی تا چند قرن مورد تقلید سایر نویسندگان قرار گرفت، اما هیچ یک نتوانست در مقابل آن ابراز وجود و خودنمایی کند. انوار سهیلی، اخلاق اساسی، عیار دانش و همایوننامه عنوان بازنوشتههایی است که از کلیله و دمنه بهرامشاهی گرفته شده است.
2-3-1- مخاطبان کلیله و دمنههر چند که در زمانهای مختلف تاریخی، بیشتر، بزرگترها بودهاند که از این دریای معنی، بهرهمند شدهاند، اما «مسلما کودکان ایرانی نیز به طور مستقیم و غیرمستقیم از مندرجات این کتاب بهرهگرفتهاند. این سخن را مقدمه شاهنامه تاکید میکند که "این نامهها به دست مردمان اندر افتاد و هرکسی بدو اندر زدند ... اندر زبان خرد و بزرگ افتاد" در مقدمه شاهنامه ابومنصوری، صراحت بر بهرهیاب شدن کودکان از آن است.» (هاشمینسب، 1371: 60).
به خصوص این که هدف اصلی نویسنده از گردآوری این کتابف آموختن سیاست و فنون آن به شاهزادگان بوده است. در واقع در سبب گردآوری منبع اصلی کلیله و دمنه، یعنی پنجاکیانه اینگونه روایت شده است که پادشاهی به نام امرشکتی که از تربیت سه فرزند نادانش عاجز مانده، دست به دامان بزرگان شده و از آنها یاری میجوید. در این میان وزیر او سومتی پیشنهاد میدهد که امر سیاست را به زبان شیرین توسط ویشنو شرمن به آنها آموزش دهد و به این ترتیب پنج باب این کتاب نگاشته میشود (همان: 140).
در کنار همهی این موارد، زبان مصنوع و سبک دشوار این کتاب که با آیات، امثال و ابیات فارسی و عربی مزین شده است، سالهای سال، مانعی اساسی در بهرهیابی کودکان و نوجوانان از مفاهیم اخلاقی و آموزندهی آن بوده است. دشواری متن هیچ رغبتی در آنها به مطالعهی کتاب ایجاد نمیکرد؛ به طوری که تنها چاره را در آن دیدند که با گنجاندن آن در برنامههای آموزشی، به اجبار مانع گسیختگی ارتباط این گروه با میراث گرانبهای کهن شوند.
زمان بسیاری سپری شد تا این که در سالهای اخیر به برکت سادهنویسی و بازنویسی، امکان دریافت مفاهیم دشوار این کتاب در عباراتی ساده و قابل فهم برای کودکان فراهم شد. مهدی آذریزدی یکی از نویسندگانی است که داستانهای کلیله و دمنه را جزو نخستین بازنویسیهایش قرار میدهد و 25 داستان آن را که بیشتر شخصیتها حیوانی و در نتیجه متناسب با علاقهی کودکان است، برمیگزیند.
آموزشی و اخلاقی بودن حکایات کلیله و دمنه، وجود شخصیتهای ساده و قابل درک و در نتیجه کنش داستانی و تمایل کودک به آن، حکایات جانوری و زبان تمثیلی که در پرتو آن میتوان درسهای اخلاقی را به صورت غیرمستقیم به آنها ارائه داد، از جمله دلایلی است که این کتاب را شایستهی بازنویسی برای کودکان قرار داده است.(محمدی و قایینی، 1386: 6/141)
هر نویسنده با در نظر داشتن یکی از این انگیزهها به بازنویسی داستانهای شیرین و جذاب کلیله و دمنه برای مخاطب کودک و نوجوان روی میآورد. در این میان «دیدگاه اخلاقی آذریزدی، از همان آغاز بر دیگر جنبههای کار او میچربید، او میخواست با ترویج این دیدگاه، کودکانی آگاه و اخلاقگرا برای فردای جامعهی خود بسازد.» (همان: 429)
امروزه کمتر نوجوان یا کودکِ مأنوس با کتابی است که با این میراث فرهنگی گذشتگان آشنا نباشد. این از یک طرف حاصل شکلگیری نهضت بازنویسی و بازآفرینی از متون کهن و توجه نویسندگان به آن بوده و از دیگر سو به دلیل قابلیتهای فراوان این کتاب است که آن را شایستهی بازنویسی قرار داده است.
فصل سوم
بررسی شیوهی بازنویسی و بازآفرینی در آثار ده نویسنده3-1- جعفر ابراهیمیجعفر ابراهیمی متخلص به شاهد، در سال 1330 در اردبیل متولد شد. این نویسندهی توانا در ردههای سنی مختلف به تألیف بیش از 100 عنوان کتاب پرداخته و حدود بیست سال مسئولیت شورای شعر کانون پرورش فکری را برعهده داشته است.
ابراهیمی در همهی انواع ادبی (رمان، قصه و شعر) به تألیفاتی برای کودک و نوجوان پرداخته است.
«زاغ و مار» عنوان مجموعهای است که سه بازنوشته از کلیله و دمنه را در خود گنجانده است، یعنی داستانهای «دزد ساده دل»، «زاغ و مار» و «مرغابی ساده دل».
3-1-1-نقد و بررسی داستان «دزد ساده دل»ابراهیمی، جعفر (1384). «دزد ساده دل»؛ زاغ و مار، از مجموعهی قصههای کهن پارسی برای کودکان [44ص. مصور]. تهران: وزارت آموزش و پرورش، موسسه فرهنگی منادی تربیت.
گروه سنی ذکر شده در کتاب: ج
کتاب مأخذ: کلیله و دمنه
نویسنده در صفحهی عنوان، کتاب مأخذ را ذکر کرده است.
مشخصات ظاهری: 20ص، مصور(رنگی) {25-6}
3-1-1-1- خلاصهی داستاندزدها این بار راهی خانهی پیرمردی ثروتمند میشوند تا حاصل یک عمر کار و تلاش او را به تاراج برند. پیرمرد و همسرش از حضور دزدها بر پشتبام خانه باخبر شده و تنها چاره را در آن میبینند که با اجرای نقشه از شر آنها خلاص شوند؛ بنابراین پیرمرد با صدای بلند که دزدان بشنوند، بعد از گفتوگوهای عادی خود با همسرش، علت پولدار شدنش را که خواندن وردی است، بیان میکند؛ وردی که حتی با خواندن آن تمام اعضای خانه، برای ساعاتی بیهوش میشوند. رییس دزدها با شنیدن سخنان صاحبخانه، یارانش را برای دزدی به خانههای مختلف میفرستد و سپس خود او با تکیه بر این ورد، آمادهی رفتن به خانه میشود که ناگاه به پایین سقوط کرده پایش میشکند.
No description. Please update your profile.