1-1-2- مدلهای اطلاعرسانی و ارائه خدمات دولت الکترونیک
مدل انتشاری: مبنای این مدل، انتشار اطلاعات دستگاهها و سازمانهای دولتی برای همه اقشار جامعه است تا بر اساس آن بتوانند بهتر تصمیمگیری کنند. این مدل به شهروندان کمک میکند که بدانند چه خدمات دولتی ارائه میشوند و چگونه میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد. همچنین در این مدل، اطلاعات مربوط به اقدامات و عملکرد دولت در اختیار حوزه وسیعتری از مردم قرار میگیرد.
مزیت این مدل آن است که یک شهروند مطلع بهتر میتواند از خدمات ارائهشده استفاده کند. استفاده از این مدل وضعیت فقدان اطلاعات که در کشورهای درحالتوسعه متداول است، را اصلاح میکند. از ویژگیهای اصلی این مدل عبارتاند از:
قرار دادن قوانین و مقررات دولتی بهصورت online
در دسترس قرار دادن نام، آدرس، پست الکترونیکی و شماره تلفن و فاکس ادارات و سازمانهای دولتی و اطلاعات خدمات ارائهشده توسط آنها بهصورت online
در دسترس قرار دادن اطلاعاتی از قبیل طرحها، بودجه، هزینه و گزارش عملکرد سازمانهای دولتی بهصورت online
مدل جریان اطلاعات حساس: این مدل مبتنی بر انتشار اطلاعات حساس موردنیاز مخاطبان خاص است. اطلاعات حساس در یک دولت ناکارآمد به سهولت در دسترس قرار نمیگیرند. بهعنوانمثال میتوان اطلاعات مربوط به فساد درباره یک سازمان یا زیرمجموعههای آن را بهصورت online به سازمانهای بازرسی اطلاع داد و یا اطلاعاتی را در اختیار گروههای خاصی قرارداد که معمولاً افشا نمیشوند، مانند اطلاعات در مورد اثرات مخرب زیستمحیطی صنایع مختلف.
مدل تحلیل مقایسهای: این مدل برای کشورهای درحالتوسعه از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مدل نقاط ضعف و قوت دولت باهم مقایسه شده و جنبههای مختلف نقاط ضعف و اثر آن بر مردم بررسی و تحلیل میشود. این مقایسه را میتوان دریک بازه زمانی انجام داد تا بتوان با تحلیل وضعیت گذشته و آینده، میزان اثربخشی را تعیین نمود.
این مدل بر استفاده از ICT برای به دست آوردن اطلاعات در دسترس در حوزه عمومی یا خصوصی و مقایسه آن با مجموعه اطلاعات شناختهشده مبتنی است. نتیجه این مقایسه یادگیری و استدلالهای راهبردی است. در این مدل بهطور پیوسته بهترین روشها در قلمرو دولت جمعآوری میشوند و سپس بهعنوان معیاری برای ارزیابی سایر روشهای به کار گرفتهشده مورداستفاده قرار میگیرند.
مدل مشارکت عمومی: این مدل یکی از رایجترین مدلهای دولت الکترونیکی است و به کمک آن میتوان بر روندهای عمومی تصمیمگیری، تأثیر گذاشت. این مدل روی جریان برنامهریزی و هدایت اطلاعات بنا شده است و به ساختن گروههای مجازی کمک میکند که میتوانند اقداماتی را در دنیای واقعی انجام دهند. توانایی این مدل در تنوع ایدهها، تخصصها و منابع نهفته در جوامع مجازی حاصل از این شبکهبندی است.
این مدل قادر است منابع انسانی و اطلاعات را فراتر از مرزهای جغرافیایی، سازمانی و دیوانسالاری بسیج کند. بعضی راههای بهکارگیری این مدل به شرح زیر است:
حمایت از بحثهای عمومی در مورد مباحثی که از اقبال عمومی بیشتر برخوردارند.
ایجاد گروههای فشار در مورد مسائل کلیدی برای اینکه تصمیم گیران را مجبور کنند که ملاحظات خود را بیان کنند.
انتشار عقاید گروههایی که در تصمیمگیری دخیل نیستند به حوزه عمومی.
تسهیل مشارکت وسیعتر در فرآیند تصمیمگیری.
تشکیل گروه تخصصی در موارد خاصی که اطلاعات متمرکز برای کمک به تصمیم گیران وجود ندارد.
مدل ارائه خدمات بهصورت تعاملی: این مدل نسبت به مدل قبلی از توانایی بیشتری برخوردار است و امکان مشارکت مستقیم اشخاص در فرآیندهای دولتی را فراهم میکند. در این مدل کانال ارتباطی دوطرفهای میان شهروندان و دولت ایجاد میشود.
اساساً فناوری اطلاعات و ارتباطات این قابلیت را دارد که هر شخص وارد شبکه دیجیتال شود و ارتباط تعاملی (دوطرفه) برقرار کند. در این مدل از قابلیتهای ICT برای امور دولت بهطور کامل استفاده میشود و میتواند منجر به شفافیت بیشتر فرایند تصمیمگیری شود.
بعضی راههای بهکارگیری این مدل به شرح زیر است:
برقراری کانال ارتباطی دوطرفه با تصمیم گیران کلیدی.
انجام رأیگیری الکترونیکی برای انتخاب مسئولانی که میبایست با رأی مردم انتخاب شوند.
انجام نظرسنجی در مورد موضوعاتی که مورد توجه عمومی هستند.
دریافت شکایت، پیشنهاد و گزارشهای مردمی توسط کارمندان معتمد.
برقراری دولت غیرمتمرکز.
ارائه خدمات دولتی بهصورت online از قبیل بیمه، مالیات، تدارکات دولتی، پرداخت و آموزش.
مدلهای اجرایی: عموماً مدلهای مختلف دولت الکترونیک ساختاری چندلایه دارند. از مهمترین بخشهایی که در همه مدلها وجود دارد عبارتاند از سرویسهای افقی (کارکردهای مشترک) و سرویسهای عمودی (عملیات اختصاصی). کارکردهای مشترک عبارتاند از: سرویسهایی که توسط دستگاههای مختلف مورداستفاده قرار میگیرند و به خدمت خاصی اختصاص ندارند. سرویسهای عمودی عبارتاند از خدماتی که توسط دستگاههای مختلف ارائه میشوند و مبتنی بر زیربنای ایجادشده توسط سرویسهای افقی هستند. یکی از این مدلها که در کنفرانس بینالمللی «دولت الکترونیک برای توسعه» (پالرمو ایتالیا، آوریل 2002) در گروه کاری مربوط تهیه شد، دارای ساختاری است که در آن عوامل مختلف مؤثر در سیاستها و کارکردهای خدمات عمومی و روابط اصلی بین عوامل و کارکردها مورد توجه قرار گرفته است. بعضی از موانع موجود در پیادهسازی دولت الکترونیک در این مدل به شرح زیر مشخص شده است:
انجام قسمتهای مختلف یک فرایند اداری در دستگاههای مختلف.
تداخل مسئولیتها.
ناکارآمدی قوانین.
کمبود کارکنان ماهر.
عدم ارتباط بین بانکهای اطلاعاتی مختلف.
این مدل از بخشهای زیر تشکیل شده است:
کارکردهای پشتیبانی.
اطلاعات اولیه.
عملکردهای مشترک.
خدمات و اطلاعات ارائهشده.
قسمت کارکردهای پشتیبانی در این مدل شامل نیروی انسانی، سازمان و قوانین مورد نیاز برای پیادهسازی دولت الکترونیک میشود. اطلاعاتی که بهطور مشترک توسط دستگاههای ارائهکننده خدمت مورد استفاده قرار میگیرند، ازجمله اطلاعات هویتی شهروندان، اطلاعات املاک و مستغلات، اطلاعات شرکتها و مؤسسات تجاری و اطلاعات مکانی (GIS)، در قسمت اطلاعات پایه قرار میگیرند. بخش عملکردهای مشترک شامل سرویسهایی است که مورد استفاده دستگاههای مختلف ارائهکننده خدمت قرار میگیرد، ازجمله پرداختهای الکترونیکی، تدارکات الکترونیکی و پروندههای الکترونیکی. در آخرین لایه نیز خدمات متنوع ارائه شده قرار دارند که بر روی سه لایه قبلی بنا شدهاند. نمای کلی این مدل در شکل 1-1 نشان داده شده است. در این مدل طبقهبندی خدمات بر اساس امور حیاتی و اصلی شهروندان و ... تعریف شده است. [2]
شکل (1-1) مدل دولت الکترونیک پیشنهادی کنفرانس پالرموکارکردهای پشتیبانی
قوانین و مقررات سازماندهی منابع انسانی
اطلاعاتپایه
بانک اطلاعات (GIS) مکانی بانک اطلاعات املاک و مستغلات بانک اطلاعات
شرکتها و مؤسسات تجاری بانک اطلاعات شهروندان
30372053683000
3087370146875500
عملکردهای مشترک (افقی)
پرداخت الکترونیکی پروندههای الکترونیکی تدارک الکترونیکی
30873703810000
سایر خدمات دادگستری توسعه تجارت و بازرگانی و صنعت کشاورزی آموزش رفاه اجتماعی عملکردها و سیاستهای اجرایی اقتصاد و دارایی و مالیات
بنابراین دولت الکترونیکی عبارت است از کاربرد فناوری اطلاعات در راستای ارتقای کارایی، اثربخشی، شفافیت تبادلات و تعاملات اطلاعاتی بین دولتها و همچنین درون دولت شامل سطوح مختلف ادارات دولتی اعم از محلی، شهری یا در سطح کشور، تبادلات و تعاملات اطلاعاتی دولت و شهروندان و در آخر تبادلات و تعاملات اطلاعاتی دولت و بنگاههای تجاری است. دولت الکترونیکی بهعنوان یکی از اصلیترین مباحثی است که در چند سال اخیر مطرح شده و دولتها و سازمانها برای موفقیت و بقا نیاز به پیاده سازی آن دارند از طرف دیگر مفهوم شهروند الکترونیکی مطرح میگردد. شهروند الکترونیکی به افرادی اطلاق میشود که مهارت استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات شامل رایانه، اینترنت، تلفن همراه و سایر ابزارهای نوین در حوزه خدمات الکترونیکی را داشته باشد و بتواند از این ابزارها در جهت انجام امور زندگی روزمره خود مانند ثبتنام در موارد مختلف، خرید و فروش در بازارهای مجازی و فروشگاههای الکترونیکی، انجام امور بانکی، تماس با ادارات و ارگانها، بازاریابی و تبلیغات، شرکت در حراجی و مناقصات الکترونیکی، شرکت در نظرسنجی، رأیگیری الکترونیکی و سایر امور زندگی استفاده نمایند. تجارت الکترونیکی نهتنها بر تکتک سازمانها و محصولات آنها تأثیر میگذارد بلکه بر کل صنعت نیز تأثیرگذار است علاوه بر این یکی دیگر از مزایای مهم تجارت الکترونیکی اصلاح زنجیره تأمین و عرضه محصولات (کالا و خدمات) میباشد. [3] علاوه بر مورد مذکور امروزه سازمانها دریافتهاند که هیچچیز بهاندازه دانش نمیتواند آنها را در دنیای رقابتی حفظ نماید و دانش بهعنوان یک منبع اساسی برای کسب موفقیت سازمان به شمار میآید. [4] لذا بیش از هر چیز کارکنان سازمان بهعنوان صاحبان دانش و مهمترین سرمایه سازمان مورد توجه قرار گرفتهاند. مدیریت دانش به عنوان ابزاری که میتواند دانش موجود در زنجیره تأمین محصول (کالا یا خدمات) را گردآوری کرده و نظم و پویایی بخشد و سپس در کل زنجیره تأمین اشاعه دهد، اهمیت یافته است. این امر ما را بر آن داشت تا نقش چرخه مدیریت دانش را در راستای بهبود بهرهوری (کارایی و اثربخشی) زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C مورد پژوهش قرار دهیم، اما با توجه به اینکه اکثر پژوهشها در چند سال اخیر متمرکز بر بررسی نقوش مختلف مدیریت دانش بر زنجیرههای تأمین غیر از تجارت الکترونیکی G2C بوده است و همچنین بهطور اخص پژوهشهای سالهای اخیر در حوزه تجارت الکترونیکی، بیشتر متمایل به تجارت الکترونیکی B2B و B2C میباشد لذا توجه شایسته به این حوزه از دانش نگردیده است. بنا به دلایل ذکرشده، سابقه و پیشینه پژوهش بهطور اختصاصی در حوزه مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C در دسترس نمیباشد و این پژوهش، پیشینه حوزههای نام برده را به طور مجزا مورد نقد و بررسی قرار داده و از نتایج آنها در پژوهش جاری استفاده و در جهت برطرف نمودن کاستیهای موجود، راهکارهایی نیز ارائه نموده است که در فصل دوم به طور کامل تشریح گردیده است.
1-2- اهمیت موضوعدر پژوهش جاری سعی شده است مدل مفهومی مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C به عنوان یکی از مؤلفههای دولت الکترونیکی در سازمان ثبت احوال که یکی از مهمترین سازمانهای مرتبط در پیادهسازی دولت الکترونیکی میباشد مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد. اما آنچه بدان توجه نشده استفاده از نقش چرخه مدیریت دانش در بهبود عملکرد (کارایی و اثربخشی) زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C میباشد به طور مثال چگونگی به کارگیری سرمایههای فکری به عنوان اصلیترین منبع دانشی سازمان، تأثیرات منابع دانش داخلی و خارجی و جریانهای دانشی بر متغیرهای مختلف سازمانها، چگونگی افزونگی دانش برای ایجاد ارزش در سازمان، چگونگی برطرف نمودن مشکل فرهنگی، چگونگی استفاده از شبکههای خارجی همکاری و چگونگی بهرهگیری از انواع نقشههای دانش در جهت بهبود زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C به صورت شایسته مورد تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است. علاوه بر موارد مذکور، در جهان امروز پایگاه دادههای متنی منابع مفید اطلاعات و دانش میباشند که سازمانها را در جهت حل مسائل مدیرتی پروژه در آینده و بهبود کیفیت محصول (کالا و خدمات) یاری مینمایند. بخش اعظم اطلاعات سازمانها (حدود 80%) در فرمتهای متنی میباشند به همین علت است که متنکاوی آن هم در حوزه تجارت الکترونیکی بسیار مفید بوده و با اهمیت جلوه مینماید و میتواند به عنوان راهکاری در روند چرخه مدیریت دانش در جهت بهبود عملکرد زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی مدنظر قرار گیرد، به طور مثال یکی از کاربردهای مهم متنکاوی، مدیریت منابع بر روی خط، اسناد دیجیتال در تجارت الکترونیکی میباشد. [5] فقدان دانش کافی افراد سازمان در ارائه خدمات نوین به شهروندان، فقدان وجود مدلی جهت خلق و تبادل دانش سازمانی در طول زنجیره تأمین، ناهماهنگی سطوح دانشی کارکنان دانشمحور در سازمانها، فقدان هماهنگی و همکاری رابطها در طول زنجیره تأمین به دلیل ناآگاهی و جبههگیری در مقابل مکانیزمهای نوین و هم چنین فقدان آگاهی و آشنایی کافی شهروندان با خدمات ارائه شده در حوزه تجارت الکترونیکی G2C بخش کوچکی از هزاران دلیل عدم رشد و پیشرفت کافی زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C میباشد، علاوه بر این، مقوله رضایتمندی از اهمیت فراوانی در تحقیقات و مطالعات مشتری مداری در تجارت الکترونیکی برخوردار است. محققان فراوانی به ارائه مدلهای گوناگون رضایتمندی پرداختهاند به عنوان مثال چهاونگ و لی بر اساس ارتباط موجود میان دیدگاه رضایتمندی مصرفکننده نهائی و دیدگاهی که از کیفیت یک محصول وجود دارد، چارچوبی را برای نشان دادن میزان رضایت مشتری از خدمات تجارت الکترونیکی ارائه کردهاند که شامل عواملی چون باور مشتری در زمینه کیفیت اطلاعات، کیفیت سیستم و کیفیت خدماتی که دریافت مینماید وابسته است. اعتماد یک حالت روانشناختی است که طرفین معامله نسبت به تداوم رابطه تجاری خود و یا در رسیدن به هدفی که از پیش تعیین شده، دارند علاوه بر وجود اعتماد میان طرفین معامله به یکدیگر، آنها باید به محیط و زیرساختهای تجارت الکترونیکی نیز اعتماد داشته باشند [6]. دلایل مذکور پژوهش جاری را بر آن داشت تا در جهت رفع کاستیهای این حوزه از تجارت الکترونیکی گامی اساسی و بنیادین برداشته شود. امروزه بررسی نقش مدیریت دانش در زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C در سازمانها و نهادهای دولتی با هدف ارائه خدمات دولت الکترونیکی به شهروندان امری ضروری و غیرقابل انکار است. با توجه به فقدان و ضعف سامانههای موجود در ارائه خدمات تجارت الکترونیکی در طول زنجیره تأمین G2C تصمیم به ارائه مدلی مفهومی در جهت بهبود عملکرد (کارایی و اثربخشی) زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی با استفاده از چرخه مدیریت دانش اخذ نمودیم. با اشاره به این نکته که ارائه خدمات تجارت الکترونیکی در طول زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C دارای مشکلات و کاستیهایی در ارائه خدمات به شهروندان میباشد و با ذکر این مسئله که رویکردهای مدیریت دانش در روند زنجیره تأمین، هریک دارای نواقص خاص خویش میباشند ضرورت دارد یک مدل مفهومی کارا و اثربخش از رویکردهای مدیریت دانش زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C ارائه گردد.
1-3- اهداف تحقیقامروزه دانش کلید اصلی رقابتپذیری، بقاء و توسعه سازمانها به شمار میآید. (اخوان، پ; باقری، ر. 1391) لذا در پژوهش جاری با رویکردی استقرائی - اکتشافی و بر مبنای مرور ادبیات نظاممند در حوزه پژوهشی و همچنین گرانددتئوریبه دنبال مدلی مفهومی با استفاده از چرخه مدیریت دانش در بهبود عملکرد زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C میباشیم تا کمک نماید ابعاد، مفاهیم و شاخصهای مدیریت دانش در زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C در قالب یک مدل مفهومی شناسایی گردد و ابعاد و نتایج گوناگون آن در عرصه اجرا به صورت هدفمند و متوازن، تعالی و رشد یابد. مدل حاصل از این پژوهش مدلی مفهومی است که نقش چرخه مدیریت دانش را در بهبود عملکرد زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C از طریق تمرکز بر استفاده کارا از راهکارهای مختلف مدیریت دانش مدنظر قرار داده است و مدعی است برای نیل به هدف مورد نظر در طول زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C باید عوامل مؤثر در چرخه مدیریت دانش به طور مداوم مدنظر قرار گیرند.
1-4- سؤالات و فرضیاتبه عنوان محقق در حوزه مدیریت دانش زنجیره تأمین خدمات دولت الکترونیکی و بر اساس تحقیقات و پیگیریهای مستمر انجام شده و با توجه به اکتشافی بودن پژوهش اعلام مینمایم برای پژوهش جاری امکان ارائه فرضیه وجود ندارد.
1-4-1- سؤال اصلیچگونه میتوان مدلی در راستای کاربرد چرخه مدیریت دانش جهت بهبود عملکرد زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C ارائه نمود؟
1-4-2- سؤالات فرعیچگونگی تدوین چرخه مدیریت دانش در حوزه تجارت الکترونیکی G2C جهت بهبود عملکرد زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C؟
1-5- کاربردهای تحقیق1-5-1- هدف اصلیارائه مدلی مفهومی که نقش چرخه مدیریت دانش را در بهبود عملکرد زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C مدنظر قرار داده است. محقق در پژوهش جاری به دنبال مدلی جهت توسعه مدیریت دانش در زنجیره خدمات دولت الکترونیکی میباشد به نحوی که تحقق دولت الکترونیکی بدون این مدل امکانپذیر نیست.
1-5-2- هدف فرعیارائه چرخه مدیریت دانش منطبق با زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C به طوری که باعث بهبود عملکرد مدیریت دانش در زنجیره گردد؟
1-5-3- نوآوریهای پیشبینیشدهتحقیقات انجامشده در زمینه مدیریت دانش زنجیره تأمین اغلب جنبه تجارت الکترونیکی G2C را نادیده گرفته و یا در این زمینه کمتر پژوهشی صورت پذیرفته است. اکثر تحقیقات بیشتر به جوانب زنجیرههای تأمین کالا پرداختهاند و پژوهشهای چندانی در مورد زنجیرههای تأمین خدمات به خصوص زنجیره تأمین تجارت الکترونیکی G2C که به ارائه خدمات مختلف از طرف سازمانها و نهادهای دولتی تحت عنوان دولت الکترونیکی به شهروندان الکترونیکی میپردازد، توجه و اهتمام ورزیده نشده است لذا همین موضوع، پژوهش جاری را بر آن داشته تا با بررسی جنبههای مختلف مدیریت دانش زنجیرههای تأمین به خصوص نقش چرخه مدیریت دانش در حوزه خدمات و بسط آن به حوزه تجارت الکترونیکی G2C به ارائه مدلی مفهومی بپردازد.
1-5-4- روش و مراحل تحقیقپژوهش جاری پژوهشی ترکیبی (کیفی، کمی) است و یافتههای آن از صافی فهم و تفسیر پژوهشگر گذر کرده است. روش تجزیهوتحلیل دادهها در این پژوهش بر مبنای مرور ادبیات و گراندد تئوریبه عنوان یک روششناسی برجسته در میان پژوهشهای کیفی مدنظر قرار گرفته است. در پژوهش جاری محقق به جای آزمودن تئوریهای موجود بهواسطه روش استقرائی و اکتشافی به تدوین تئوری میپردازد، تئوری مذکور به صورت منظم و بر اساس دادههای واقعی شکل میگیرد.
به نقل از ایگان (2002) و برگرفته از رساله دکتری آقای رحیم فوکردی (2010):
" نظریه برخاسته از دادهها عبارت است از آنچه به صورت استقرائی از مطالعه یک پدیده حاصل میشود و نمایانگر آن پدیده است. بدین معنی که طی آن از نظریه کشف میشود، صورتبندی میشود و صحتوسقم آن از طریق جمعآوری نظامیافته و تحلیل دادههای مربوط به آن پدیده مورد بررسی قرار میگیرد. بنابراین در این راهبرد جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها و صورتبندی نظریه در یک رابطه متقابل و دوسویه با یکدیگر قرار دارند."
شکل (1-2) گامهای کلی پژوهش
در پژوهش جاری از تکنیکهای متنکاوی جهت تحلیل صحت و پایائی محتواهای به دست آمده از مرور ادبیات نظاممند و همچنین پژوهش گراندد تئوری استفاده میگردد.
1-6- ساختار پایاننامهدر فصل اول این پایاننامه به تشریح کلیات پژوهش شامل مقدمه، بیان مسئله، ضرورتها و اهمیت پژوهش، اهداف پژوهش، سؤالات و فرضیههای پژوهش پرداخته میشود. در فصل دوم به بررسی مروری بر منابع و پیشینه پژوهش پرداخته میشود، لازم به ذکر است محقق مجموعه متون حاصل از مرور ادبیات نظاممند را که به عنوان یکی از منابع پژوهش جاری مورد استفاده قرار گرفته است در فصل جاری بیان نموده است. فصل سوم به روش پژوهش و مراحل آن و فصل چهارم به یافتههای پژوهش اختصاص داده میشود. فصل پنجم که آخرین فصل این پایاننامه محسوب میشود، به بیان نتیجهگیری، بحث، پیشنهادها و ارائه محدودیتهای تحقیق میپردازد.
1-7- خلاصه فصل اولدر این فصل پس از مقدمه، مسئله پژوهش، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش بیان گردیده است. در کلیه این بخشها محقق سعی نموده است تا ضمن تعریف شفاف از دولت الکترونیکی و تأکید بر مؤلفه خدماتی دولت به شهروندان تحت عنوان تجارت الکترونیکی G2C به بیان ضرورت استفاده از مدیریت دانش در تجارت الکترونیکی بپردازد، هم چنین محقق سعی نموده است اهمیت ارائه خدمات در زنجیره تأمین را نیز مدنظر قرار دهد. در پایان فصل جاری شرحی بر نوآوری بکار گرفته شده در این پژوهش و همچنین روش شیوه پژوهش و مسیر رسیدن به هدف بیان گردیده است.
1543050242379515481302592070فصل دوم
1502638263811315022862508288مروری بر منابع و پیشینه پژوهش
فصل دوم: مروری بر منابع تحقیق2-1- مقدمهدر این بخش از پژوهش به بررسی و مرور سیر تحول برخی از مباحث و مفاهیم مرتبط در مطالعات و پژوهشهای پیشین محققین که پایه و اساس پژوهش جاری را تشکیل میدهند پرداخته شده است. مباحث اصلی مورد بحث در این فصل مدیریت دانش و انواع مدلهای آن، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت زنجیره خدمات، تجارت الکترونیکی، تجارت الکترونیکی G2C به عنوان یکی از مؤلفههای دولت الکترونیکی و ... است.
2-2- مدیریت دانش2-2-1- تعریفمدیریت دانش عبارت از تلفیقی از کسب و ذخیرهسازی دانش آشکار، همراه با مدیریت سرمایه فکری است. (دالکر،2005) مدیریت دانش هنر تبدیل اطلاعات و داراییهای فکری به ارزش پایدار برای اربابرجوع و افراد سازمان است. (آلن نپ،98) مدیریت دانش، شامل همه روشهایی است که سازمان داراییهای دانشی خود را اداره میکند به عبارت سادهتر مدیریت دانش چگونگی جمعآوری، ذخیرهسازی، انتقال، بهکارگیری، بهروزرسانی و ایجاد دانش است. یکی از اولین چالشها در فهم دقیق مدیریت دانش کاربردی توافق بر روی یک تعریف جامع و واحد و برخورداری از یک مدل مفهومی یکپارچه میباشد. مدیریت دانش مستلزم وجود رهبری آگاه و تأثیرگذار در سازمان است. از عناصر توسعهدهنده مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی متکی بر خلاقیت و نوآوری است. مدیریت دانش مفهومی پیچیده و گسترده است به همین دلیل صاحبنظران از زوایای گوناگون به آن نگریستهاند، آنچه از تعریف مختلف برمیآید مدیریت دانش فرآیند شناسایی، در اختیار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش میباشد، که پس از آن توزیع میشود و در دسترس دیگران قرار میگیرد تا برای خلق دانش بیشتر و به گونهای مؤثر در تصمیمگیری به کار برده شود. بررسیها نشان میدهد که مدیریت دانش موضوعی اجتماعی بوده و انسان مهمترین نقش را در موفقیت آن ایفا مینماید. [7]
2-2-2- ویژگیها و مشخصاتمدیریت دانش یک رشته (علمی) مدیریتی است که به ارتقای سازماندهی پردازش دانش میپردازد. مدیریت دانش هم چنین فعالیتی انسانی است که بخشی از تعاملات فرایند مدیریت دانش یک عامل یا گروه را تشکیل میدهد. در ذیل به بررسی مدیریت دانش از دیدگاههای مختلف میپردازیم.
دیدگاه کسبوکار : مدیریت دانش فعالیتی تجاری است که دو جنبه اصلی دارد، توجه به عنصر دانش فعالیتهای کسبوکار به عنوان جزء آشکار کسبوکار که در استراتژی، خطمشی و رویهها در همه سطوح سازمان منعکس می شودو هم چنین ایجاد رابطه مستقیم بین سرمایه فکری و نتایج مثبت کسبوکار (بارکلگ و مورای، 1997). از همین دیدگاه مدیریت دانش یک رویکرد تلفیقی و همکارانه برای خلق، کسب، سازماندهی، دسترسی و استفاده از سرمایههای فکری سازمان است. (گری، 1996) [7]
دیدگاه علم شناختی یا علم دانش: دانش، بینشها، ادراکات و دانش فنی کاربردی منبعی اساسی است که به ما امکان میدهد به طور هوشمندانه عمل کنیم. در طول زمان دانش مهم به اشکال دیگر مثل کتب، فناوری، رویهها و سنن در درون همه سازمانها و به طور کلی در جامه تبدیل میشود و این تغییر شکلها به انباشت تجربه منجر و وقتی به طور مناسب استفاده شود، به افزایش اثربخشی منتج میگردد. دانش یکی از عوامل اصلی است که رفتار هوشمندانه شخصی، سازمانی و اجتماعی را ممکن میسازد (ویگ، 1993). [7]
دیدگاه فرایند (فناوری): مدیریت دانش مفهومی است که بر اساس آن اطلاعات به دانش قابل کاربرد تبدیل و با تلاش اندک قابل استفاده برای افرادی میشود که میتوانند آن را به کار برند. [7]
2-2-3- ابعاد و اجزاءمدیریت دانش را میتوان از دیدگاه و ابعاد مختلف مورد بررسی قرارداد. هرکدام از این ابعاد دارای اجزایی هستند که بهواسطه نگاه متفاوت به مدیریت دانش مطرح میشوند. مدیریت دانش را یک مفهوم میانرشتهای میدانند (دالکر، 2005)، بدین معنی که باید برای داشتن مدیریت دانش سازمانی بر رشتههای مختلفی تسلط داشته باشیم. مانند تجارت، اقتصاد، روانشناسی، مدیریت، فناوری اطلاعات، بازاریابی و بسیاری موارد دیگر، از بعد سازمانی مدیریت دانش را دارای حوزههای کاری سهگانه فرآیند، انسان و فناوری میدانند. در بعد اجرا رویکرد کاربردی و رویکرد فرآیندی دو رویکرد معتبر در پروژههای مدیریت دانش است که اولی بر مدیریت دانشهای ضمنی و دومی بر مدیریت دانشهای آشکار تمرکز دارد. با توجه به انواع تعاریفی که از دانش شده، ابعاد مختلفی برای مدیریت دانش سازمانی تعریف میکنند. گاهی مدیریت دانش را مبتنی بر تعاریف مدیریت کیفیت فراگیر دانسته و گاهی آن را در راستای اهداف مهندسی مجدد سیستم میدانند. در تقسیمبندی دیگر سازمانها بر اساس 5 بعد مهم مدیریت دانش از یکدیگر تمیز داده میشوند که به این وسیله مبنایی برای طبقهبندی (ابعاد) مناسب مدیریت دانش فراهم میگردد. [8]
تعداد سطوحی که تعاملات مدیریت دانش در سازمان به کار گرفته میشود.
وسعت فعالیتهای دانش که در هر سطح به کار گرفته میشود.
هدف از فعالیتهای مدیریت دانش
آیا مداخلات مدیریت دانش یک فرآیند اجتماعی است یا مبتنی بر فناوری.
آیا این مداخلات در قالب خطمشی است یا برنامه.
2-3- مفاهیم پایه در مدیریت دانش2-3-1- دادهدادهها درواقع اعداد، ارقام، نمودارها و به طور کلی حقایق دنیا هستند که از مشاهده، تجربه و یا محاسبه به دست میآیند و خود به تنهائی تولید معنا و مفهوم نمیکنند، دادهها در اصل اولین سطح از مدیریت دانش را تشکیل میدهند و دادهها را میتوان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیمگیری به شمار آورد. [8]
2-3-2- اطلاعاتدومین سطح از مدیریت دانش را اطلاعات تشکیل میدهند. اطلاعات دربرگیرنده دادهها در زمینهای خاص میباشند. در این سطح دادهها گروهبندی، پالایش و سازماندهی شدهاند تا بتوانند معنادار شوند به عبارت دیگر اطلاعات مجموعهای از دادهها، توصیفات و تفاسیر مرتبط و دیگر موضوعات مربوط به متن با توجه به اهداف، رویدادها یا فرآیندهای ویژه است. [8]
2-3-3- دانشدانش در اصل اطلاعاتی سازمانیافته، تلفیقی یا طبقهبندی شده است که جامعیت داشته و آگاهی و فهم را افزایش میدهد. پیچیدگی مفهوم دانش باعث شده است که دیدگاههای متفاوتی در خصوص آن شکل گیرد ولی آنچه از تعاریف مختلف برمیآید دانش به اطلاعاتی گفته میشود که از طریق فرآیندهایی هم چون ژرفاندیشی، تبادل نظر و یادگیری در ذهن افراد و یا در گروهها پردازش شده است به دست میآید، لذا اطلاعات ماده خام ایجاد دانش است که ممکن است در کتابها، گزارشها، فایلهای کامپیوتری و .... جای گرفته باشد. دانش مفهومی فراتر از داده و اطلاعات است و به مجموعه اطلاعات سازماندهی شده، راهکارهای عملی مرتبط با آن، نتایج بهکارگیری آن در تصمیمهای مختلف و آموزش مرتبط با آن گفته میشود. [8]
2-3-4- روابط داده، اطلاعات و دانشروابط میان دادهها، اطلاعات و دانش سلسله مراتبی و مطلق نیست. افراد و موقعیتها تعیینکننده داده، اطلاعات و دانش بودن عوامل هستند ولی آنچه مسلم است سطح تکامل آنهاست که دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده کاملتر است. [8]
مهمترین نقشی که میتوان به مدیریت دانش نسبت داد این است که آن را به عنوان یک متدلوژی تغییر در نظر گرفت. مدیریت دانش از یک طرف با جذب دانشهای جدید به درون سیستم و از طرفی دیگر با اداره مؤثر آن دانشها، میتواند مهمترین عامل تغییر در یک سازمان باشد. دانش بهواسطه نزدیکی به تصمیمها و اقدامات سازمانی به مراتب بیش از دادهها و اطلاعات میتواند باعث بهبود عملکرد شده و درنتیجه کیفیت خدمات سازمانها را بهبود ببخشد. [8]
2-4- طبقهبندی انواع دانش2-4-1- دانش آشکاردانشی است که عینی بوده و میتواند به صورت رسمی و زبان سیستماتیک بیان شود این نوع دانش مستقل از کارکنان بوده و در سیستمهای اطلاعات کامپیوتری، کتابها، مستندات سازمانی وجود دارد و دارای قابلیت کدگذاری و بیان از طریق گویش است، شکلی از دانش است که بهآسانی میتواند از یک فرد ماهر به فرد دیگری از طریق ارتباطات شفاهی یا نوشتاری منتقل شود. [8]
2-4-2- دانش پنهان (نهفته)دانشی است که انتزاعی بوده و دستیابی به آن آسان نیست، منابع و محتوای آن در ذهن نهفته است. این دانش از طریق تجربه و یادگیری عملی کسب میگردد و در واقع دانش نانوشته سازمان است. عبارت " انسان بیشتر از آنچه میگوید، میداند" و یا "فوت کوزهگری" اشاره به دانش پنهان دارد. دانشی عمیق در ضمیر ناخودآگاه انسان است، بنابراین توصیف آن برای دیگران مشکل است. معمولاً افراد متخصص میتوانند آن را استخراج کنند. [8]
2-4-3- دانش فردیدر وجود فرد نهفته است و ریشه در اقدامات فردی او دارد. [8]
2-4-4- دانش گروهی (سازمانی)در سیستمهای اجتماعی و فرهنگی یک سازمان نهفته است. بسیاری از صاحبنظران وقتی از دانش صحبت میکنند به دانشی اشاره دارند که در ذهن انسان نهفته است و به راحتی قابل شناسایی و انتقال از فردی به فرد دیگر نیست. این نوع دانش در تجارب، باورها، ارزشها و فرهنگ یک فرد یا سازمان نهفته است و دارای قلمرویی وسیع و بسیار ارزشمند بوده و داراییهای منحصربهفرد هستند که به ندرت توسط دیگران کپی میشوند و ایجادکننده مزیت رقابتی برای افراد و سازمانها هستند. [8]
2-5- مدیریت زنجیره تأمین خدمات2-5-1- مدیریت زنجیره تأمینمدیریت زنجیره تأمین یک رویکرد یکپارچهسازی برای برنامهریزی و کنترل مواد و اطلاعات میباشد که از تأمینکنندگان تا مشتریان جریان دارد همانگونه که در وظایف مختلف در یک سازمان جریان دارد. وظیفه مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت و هماهنگسازی جریانهای مختلف درون و بیرون سازمان میباشد. یکی از چالشهای مهم مدیریتی در این زمینه، در رابطه با هماهنگسازی جریان مواد و اطلاعات بین چندین سازمان و در درون هر سازمان است. به منظور نیل به این مهم، نیازمند استفاده از تکنولوژیها و ابزارهایی جهت ردگیری مواد در مسیر طی شده از مبدأ به مقصد و ثبت اطلاعات در هر مرحله میباشد. مدیریت زنجیره تأمین شامل طراحی و مدیریت فعالیتها از مواد اولیه خام تا محصول نهایی میباشد.. [9]
2-5-2- مدیریت زنجیره خدماتمدیریت زنجیره خدمات را میتوان مشابه مدیریت زنجیره تأمین در نظر گرفت. مدیریت زنجیره خدمات شامل طراحی و مدیریت فعالیتها از پشتیبانی عملیات و تحویل خدمات به کاربر نهایی میباشد. مدیریت زنجیره خدمات تا همین اواخر محدود به مطالعه عملیات و سیستمهای بزرگ عمودی و یکپارچه مانند خطوط هوایی، مدیریت شهری، ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی و بانکها و هم چنین خدمات پس از فروش بوده است اما در حال حاضر مهندسی، توسعه نرمافزار و سرمایههای انسانی با مهارت بالا نیز به مجموعه عملیات مدیریت زنجیره خدمات اضافه شده است. که نمونههایی از آن عبارتاند از ارائهدهندگان خدمات و نمایندگان فروش در تلفن، اینترنت، برق، گاز و بیمه و سایر خدمات. از دیدگاه فناوری اطلاعات مدیریت زنجیره خدمات سازمانهای خدماتی را در راستای بهبود رضایت مشتری، کاهش هزینههای عملیاتی از طریق پیشبینی، برنامهریزی و زمانبندی زنجیره خدمات داخلی و خارجی و منابع مرتبط با آن از قبیل افراد، شبکهها و اطلاعات و همچنین دیگر منابع ناملموس و نامشهود یاری میرساند. [9]
2-6- تجارت الکترونیکیفرآیند خرید، فروش و تبادل محصولات (کالا، خدمت) و اطلاعات از طریق شبکههای کامپیوتری (اینترنت، اینترانت و...) را گویند.. [10]
2-7- تجارت الکترونیکی G2C الگویی بین دولت و توده مردم میباشد که شامل بنگاههای اقتصادی، مؤسسات دولتی و کلیه شهروندان میباشد. این الگو یکی از مؤلفههای دولت الکترونیک میباشد.. [10]
2-8- دولت الکترونیکیدولت الکترونیک یا دولت دیجیتالی، به استفاده دولت از فناوری اطلاعات برای جابجایی اطلاعات بین مردم، سازمانها، بازار و ارکان دیگر دولتی گفته میشود. دولت الکترونیکی عبارت از کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات برای ارتقاء کارایی، اثربخشی، شفافیت تبادلات و تعاملات اطلاعاتی بین دولتها و درون دولت. دولت الکترونیکی صورتی از تجارت الکترونیکی است که توسط بخش دولتی مورد استفاده قرار میگیرد که خدماتدهی و تبادل اطلاعات به صورت درون یا برونسازمانی اطلاق میگردد.
2-9- ضرورت مدیریت دانش در بخش خدمات دولت الکترونیکیتجربه نشان داده است که اکثر تئوریهای مدیریتی و تکنیکهای نوین ابتدا در بخش خصوصی مورد استفاده قرارگرفتهاند و پس از اینکه کارایی و اثربخشی آنها اثبات گردید به بخش دولتی راه یافتهاند.آنچه مشخص است این است که مدیریت دانش از این امر مستثنا نیست. با اندکی دقت در سازمانهای دولتی فعال در خدمات دولت الکترونیکی درخواهیم یافت که طی چند سال آینده بخش اعظم کارمندان دولت بازنشسته خواهند شد. واضح است تعداد زیادی از این افراد از مدیران و متخصصان بخشها و رشتههای مختلف هستند که دانش و تجربه این افراد در تحقق اهداف دولت الکترونیکی بسیار بااهمیت جلوه مینماید لذا در اختیار گرفتن، تسهیم و استفاده از دانش این افراد قبل از بازنشسته شدن یکی از مخاطرات و مشکلات اصلی دولتها بهویژه دولتهای فعال در حوزه خدمات دیجیتال یا همان دول الکترونیکی میباشد. همانطور که مشخص است تحقق تجارت الکترونیکی G2C بهعنوان یکی از مؤلفههای دولت الکترونیکی نیازمند همکاری متخصصان در حوزههای مختلف مدیریتی، روانشناختی، جامعهشناسی، کامپیوتر و فناوری اطلاعات میباشد در همین راستا مدیریت سرمایههای فکری بهعنوان یکی از مهمترین استراتژیهای دولت الکترونیکی بهحساب میآید و مدیریت دانش به عنوان یکی از ابزارها و تکنیکهای مدیریتی نقشی مهم و حیاتی را در برطرف نمودن چالش جاری ایفا مینماید. [11]
2-10- اصول مدیریت دانش زنجیره تأمین خدمات در حوزه تجارت الکترونیکی G2Cمدیریت دانش مستلزم سرمایهگذاری است. دانش یک دارایی است اما اثربخشی آن مستلزم سرمایهگذاری در داراییهای دیگر نیز هست. همچنین بخش زیادی از فعالیتهای مدیریت دانش نیازمند سرمایهگذاری هستند بهعنوان مثال آموزش کارکنان فعالیتی است که به سرمایهگذاری نیازمند است. (فاتحی، ز. 1390)
مدیریت اثربخش دانش نیازمند پیوند انسان و تکنولوژی است. انسان و رایانه هر کدام خاص خود را دارند، رایانهها میتوانند اطلاعات را سریع پردازش کنند اما قدرت آنها محدود به دادهها و اطلاعات است ولی دانش در ذهن انسان است و فقط در آنجا پردازش میشود از آنجا که دانش مبتنی بر داده واطلاعات است این دو در ارتباط با هم میتوانند مؤثر باشند، لذا سازمانها برای مدیریت اثربخش دانش نیازمند راهحلهایی هستند که انسان و دانش را با هم پیوند بزند.
مدیریت دانش به مدیران دانش نیازمند است. مدیران دانش مدیرانی هستند که میتوانند دانشهای نهفته را دریافت و برای آن ارزش و اعتبار لحاظ کنند.
مدیریت دانش به معنی بهبود فرایندهای کار دانش است. بهبود کار دانشی مستلزم این است که دخالتهای از بالا به پایین کمتر شود. کارکنان باید آزادی عمل و استقلال لازم را در کار خود داشته باشند، تا بتوانند دانشهای خود را در راستای حل مسائل و تصمیمگیری بهکارگیرند.
دستیابی به دانش، تنها شروع کار است. دستیابی به دانش مهم است اما موفقیت مدیریت دانش با آن، تضمین نمیشود. دانش را باید بکار گرفت و در فرایندهای سازمانی وارد کرد به گونه ای که منجر به بهبود عملکرد سازمانی شود. برای موفقیت این امر نیز باید انگیزههای لازم را در افراد ایجاد نمود. (فاتحی، زمانعلی. 1390)
رهبری ضروری است، فردی از میان مدیران ارشد باید مسئول فعالیت در زمینه مدیریت دانش باشد. این مدیر اغلب "کارشناس ارشد دانش " نامیده میشود به شرطی که وظیفهاش دربرگیرنده همه افراد باشد، درغیراین صورت "کارشناس ارشد اطلاعات " یا دیگر مدیران ارشد ممکن است این مسئولیت را بهعنوان مسئولیت اضافی قبول کنند. صرفنظر از اینکه چه کسی این نقش را میپذیرد، مدیریت دانش موجب استفاده از تمام قابلیتهای کارکنان در همه سطوح سازمان میشود.
مدیریت دانش ثمربخش است. فواید بالقوه مدیریت دانش بسیار گسترده است و بهطور بالقوه میتواند برای هر نوع کسبوکاری مفید باشد، بهویژه برای آن دسته از کسبوکارها که در حوزه فناوری اطلاعات و منابع خدماتی هستند. یک مدیر ارشد، از اجرای مدیریت دانش در یک سازمان چه توقعی میتواند داشته باشد؟ در شرایط مطلوب، مدیریت دانش کاهش هزینهها، بهبود خدمات، افزایش کارایی و حفظ سرمایههای فکری را تضمین میکند.
مدیریت دانش نیازمند آموزش است. آموزش مدیران و کارکنان برای اجرای مناسب در هر مرحله از فرایند مدیریت دانش حیاتی است. کارکنان و مدیران مجبور هستند برای تمرکز بر فرایندهای عمومی مربوط به مدیریت دانش، آموزش ببینند حتی زمانی که آنها در حال مشارکت برای حل مشکلات ویژهای هستند به منظور موفقیت برنامه مدیریت دانش سرمایهگذاری اساسی در آموزش مدیریت و کارکنان مورد نیاز میباشد.
انتظارات باید مدیریت و کنترل شوند. اجرای برنامه مدیریت دانش مستلزم تغییرات اساسی در چگونگی تعاملات ارتباطات و دستورات بین کارکنان و مدیران و چگونگی انجام آن میباشد. مسئولیتها و جهتگیریهای مدیریت تغییر پیدا میکند تا نیازهای مدیریت دانش سازمان را برآورده کند و کارکنان و مدیریت باید برای این تغییر آماده باشند. زمانی که غالب افراد از تغییر بترسند، بهرهوری آسیب میبینند. مگر اینکه انتظارات کارکنان به شکلی پیشگیرانه مدیریت و کنترل شود. یک رویکرد اثربخش در این خصوص به تعیین اهداف آشکار و تفضیلی در حوزه مدیریت دانش است. فقط بعد از تعیین دقیق این اهداف است که میتوان کارکنان و مدیریت را به دنبال کردن فعالیتهای عمومی مدیریت دانش ترغیب کرد. (فاتحی، ز. 1390)
مدیریت دانش یک فرایند است نه یک محصول. مدیریت دانش فرایندی پویا و پیوسته در حال تکوین و تکامل است. معمولاً فعالیتهای مدیریت دانش در یک سازمان پیشرفته شامل به دست آوردن دانش از مشتریان، کسب درآمدهای جدید از دانش موجود، اخذ دانش از کارکنان برای استفاده دوباره در فرایند و الگوبرداری از برنامههای موفق مدیریت دانش میباشد.
مدیریت دانش زمانبر است. زمان اجرای واقعی برای ایجاد سیستم عملی مدیریت دانش ممکن است از چند ماه تا چند سال طول بکشد که به تحلیل و پیچیدگی فرایندها، اندازه شرکت و تعداد مدیران و کارکنان درگیر در فرآیند بستگی دارد. حتی غالب چالشهای مربوط به سیستم فنآوری در اجرای مدیریت دانش، سرعت تغییر فرهنگ سازمانها، و عدم دسترسی به منابع، عوامل بسیار محدودکنندهای در این رابطه محسوب میشوند.
رویدادهای عملیاتی موجود سازمان باید تأیید شود. بهطور کلی در طراحی سیستم مدیریت دانش، راه آسانتر این است که از ابتدا شروع کنیم. تعجبآور نخواهد بود که رویای غالب متصدیان دانش، داشتن یک کسبوکار جدید، در یک زمینه بکر و بدون هیچگونه اطلاعات اولیه باشد. هرچند واقعیت این است که غالب برنامههای مدیریت دانش در سازمانهای فعلی با فرآیندهای تدوینشده به منظور اجرای دستورات، اخذ تصمیمهای مطلوب برای فعالیتها و برای رسیدگی به موضوعات حمایت از مشتری اجرا میشوند. علاوه براین این فرآیندها و نگرشها باید در یک فرایند جدید از مدیریت دانش مجتمع شوند. به عبارت دیگر، برنامه مدیریت دانش، باید کسبوکارهای موجود را تکمیل کرده، فرآیندهای فعلی را تقویت کند و بدون آنکه کل سازمان را دگرگون و یا متحول کند، به توسعه فرایندهای نوینی در اجرای مدیریت دانش بیانجامد. اینکه مدیریت دانش بتواند برای کسبوکار خاصی مفید باشد به خود کسبوکار، فرهنگ سازمان و محدودیتهای بودجه بستگی دارد.
2-11- عوامل موفقیت مدیریت دانش زنجیره تأمین خدمات در حوزه تجارت الکترونیکی G2Cامروزه در عصر جهانیشدن سازمانهایی موفق خواهند بود که بتوانند در سطح گسترده از اندوختههای دانشی کلیه کارکنان خود در تمامی سطوح استفاده مؤثر کنند، به منظور موفقیت فرایند مدیریت دانش بایستی به مواردی مثل قابلیت اتصال، محتوا، اجتماع، فرهنگ، تعاون و سرمایهگذاری توجه داشت. در ذیل به برخی از عواملی که در موفقیت مدیریت دانش در سازمانها نقش دارد اشاره میشود. (اخوان و همکاران، 2006)
پشتیبانی و تعهد مدیران ارشد
فرهنگسازمانی
ساختار سازمانی
برنامههای آموزشی
راهبرد دانش
اشتراک دانش
معماری دانش
شناسایی دانش
ممیزی دانش
شفافیت و اعتماد
2-12- موانع مدیریت دانش زنجیره تأمین خدمات در حوزه تجارت الکترونیکی G2Cموفقیت مدیریت دانش نیازمند عزم جدی سازمانها برای برطرف کردن موانع موجود بر سر راه آن است. موانع عمده بر سر راه مدیریت دانش را میتوان به پنج دسته اصلی تحت عنوان عوامل انسانی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل سیاسی و عوامل فنی و تکنولوژیکی تقسیم نمود. (فاتحی، ز. 1390)
عوامل انسانی
یکی از موانع عمده مدیریت دانش این است که انسانها به هر دلیلی نخواهند دانش خود را تسهیم کنند و از آن منحصراً برای پیشرفت شخصی خود استفاده کنند. زیرا ممکن است این تصور اشتباه وجود داشته باشد که چون دانش، قدرت است پس نباید آن را از دست داد. شاید بتوان گفت که موانع انسانی مدیریت دانش بیش از سایر موانع دیگر حائز اهمیت است، زیرا دانش، ماهیتی انسانی واجتماعی دارد و فقط درگرو تعامل و ارتباطات است که میتواند رشد کند. رویکرد کلاسیک و سنتی براین اعتقاد بود که فقط نویسندگان با نوشتن کتابها، مقالات و نظایر اینها میتوانند باعث افزایش دانش شوند. این رویکرد را میتوان رویکردی ایستا نامید. در مقابل، رویکرد پویا بر این باور است که تعالی دانش در اثر تعامل و ارتباطات انسانی، مقدور میباشد.
عوامل سازمانی
عمده عوامل سازمانی عبارتنداز:
عوامل ساختاری
عوامل مدیریتی
عوامل شغلی
سیستمهای حقوق و دستمزد و جبران خدمات
سیستمهای آموزشی
عوامل فرهنگی
مدیریت دانش، بدون وجود یک فرهنگ مشارکتی مناسب و مبتنی بر اعتماد، نمیتواند بهگونهای موفق به کار گرفته شود. اگر فرهنگی، توزیع و ت سهیم دانش را تشویق نکند، مدیریت دانش با چالش روبرو خواهد شد.
عوامل سیاسی
موانع سیاسی در سازمانهای دولتی چشمگیرتر هستند. اگر باور داشته باشیم که دانش یک منبع قدرت است و شخص دارای قدرت میتواند اعمالنفوذ کند، طبیعی است که عدهای برای دستیابی انحصاری به دانش تلاش کنند. نقش گروههای فشار میتواند قابلملاحظه باشد. هرکدام از این عوامل میتوانند مانع توزیع مناسب دانش در سازمان باشند که در اینجا نیز مدیریت دانش که به توزیع گسترده دانش در سازمان نیازمند است با چالشهای جدی روبرو خواهد شد.
No description. Please update your profile.