تعارض کار-خانواده:
رویکرد نظری مسلط در این زمینه، مبتنی بر نظریه نقش (کاهن[۱]، ولف[۲]، کویین[۳]، اسنوک[۴] و روزنتهال[۵]،۱۹۶۴)، بررسی متغیرهایی از قبیل تعارض نقش و ابهام نقش است (آریی[۶]،۱۹۹۲؛ گرین هاوس و بیوتل، ۱۹۸۵ و بتی[۷]، ۱۹۹۶). هر نقش شامل مجموعه ای از انتظارات و درخواستهاست. انتظاراتی که از یک نقش خاص میرود ممکن است با انتظارات مورد نظر از نقشی دیگر ناهماهنگ و ناهمساز باشند و به تعارض کار- خانواده منجر شوند. پژوهشهای تجربی نشان می دهند که عوامل فشارزای نقش مانند تعارض نقش و ابهام نقش از منابع اصلی فشار روانی هستند (کارلسون[۸] و پریو[۹]،۱۹۹۹) که در بسیاری از پژوهشها (مثلاً میچل[۱۰]، میچسون[۱۱]، پیکلر[۱۲] و کولن[۱۳]،۲۰۱۰)، به عنوان پیشایندهای تعارض کار -خانواده مطرح شدهاند.
لمبرت[۱۴] و هوگان[۱۵] (۲۰۰۹) نشان دادندکه فشار روانیِ ناشی از نقش، پیشایند بالقوه برای تعارض کار خانواده است و وقتی حادث میشود که مسئولیتهای کارکنان مبهم ونامشخص و دستورالعملها و فرایندهای این مسئولیتها با یکدیگر ناهمساز و ناهماهنگ باشد.
در این پژوهش منظور از تعارض کار-خانواده نمرهای که فرد در پرسشنامهی تعارض کار-خانواده نت مایر میگیرد که دارای مقیاس فاصلهای میباشد.
[۱]Kahn
[۲] Wolfe
[۳]Quinn
[۴] Snoek
[۵]Rosenthal
[۶] -Aryee
[۷]– Beatty
[۸]– Carlson
[۹] Perrewe –
[۱۰] -Michel
[۱۱]– Mitchelson
[۱۲]-Pichler
[۱۳] Cullen –
[۱۴]– Lambert
[۱۵] -Hogan