بانک پایان نامه های روانشناسی

بانک پایان نامه های ارشد - رشته روانشناسی - پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی عمومی,پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی کودکان,پایان نامه روانشناسی استثنائی-با فرمت ورد - متن کامل-

بانک پایان نامه های روانشناسی

بانک پایان نامه های ارشد - رشته روانشناسی - پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی عمومی,پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی کودکان,پایان نامه روانشناسی استثنائی-با فرمت ورد - متن کامل-

پایان نامه رابطه ی باورهای فراشناختی با سازگاری اجتماعی نوجوانان دختر

۷-۵- تعریف مفهومی شادکامی:

طبق بسیاری از تئوری های هیجان ، شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی : تعجب ، ترس ، خشم ، شادکامی ، تنفر و نگرانی است . آیزنگ ، ( ۱۹۴۵ ) شادکامی را  بعنوان برونگرایی پایدار در نظر گرفت و خاطرنشان ساخت از زمانی که عواطف مثبت در شادکامی مورد توجه واقع شدند شادکامی با جامعه پذیری آسان و تعامل مطلوب و لذت بخش با دیگران مرتبط دانسته شد . همچنین شادکامی را وابسته بر فراوانی و درجه عواطف مثبت یا لذت سطوح بالای رضایت در طول زندگی و نبود احساسات منفی نظیر افسردگی و اضطراب دانسته اند ، ( هادی نژاد و زارعی ، ۱۳۸۸ ) .

 

 

۷-۶- تعریف عملیاتی شادکامی:

برای سنجش شادکامی از پرسشنامه شادکامی آکسفورد[۱] که در سال ( ۱۹۹۰ ) توسط آرگایل و لو[۲] تهیه شده ۲۹ ماده ی شش گزینه ای دارد که از ۱ تا ۶ نمره گذاری می شود ، ( ثابت و لطفی کاشانی ، ۱۳۸۹ ) .

[۱]– Oxford Happiness Inventory

[۲]– Argyle & Lu


متن کامل پایان نامه

پایان نامه ارتباط باورهای فراشناختی با سازگاری اجتماعی نوجوانان پسر

فصل دوم: ادبیات و پیشینه پژوهش

فراشناخت

شادکامی

سازگاری

ادبیات پژوهشی





در این فصل ابتدا از متغییر فراشناخت و مؤلفه های آن و سپس شادکامی ، مفهوم شادکامی ، اهمیت شادکامی ، رویکردهای نظری شادکامی ، متغییرهای موثر بر شادکامی و نقش آن در زندگی بشر صحبت می شود . و در پایان درباره سازگاری ، سازگاری اجتماعی ، سازگاری فردی و نظریه های مربوط به آن مطالبی ارائه می گردد .

۱-فراشناخت[۱]

یکی از مفاهیم مرتبط با شناخت که به دنبال گسترش روان شناسی شناختی[۲] و علم شناخت به وجود آمد فراشناخت است. این مفهوم ابتدا توسط فلاول (۱۹۷۹) ، بکار گرفته شد که به توانایی انسان از نظام شناختی خود و کنترل نظارت بر آن گفته می شود . فرد به توانایی خود بعنوان یک پردازشگر اطلاعات آگاه است و می داند برای رسیدن به یک هدف شناختی دارای چه موانع و محدودیت هایی است و چگونه و با چه تدابیری با محدودیت ها مواجه شود. کاستا ( ۱۹۸۴ ) معتقد است اگر بتوانید از وجود یک گفتگوی درونی در مورد فرایندهای ذهنی خود آگاه  شوید و اگر بتوانید فرایند های تصمیم گیری و حل مساله را بشناسید ، فراشناخت را تجربه کرده اید . بطور کلی فراشناخت آگاهی فرد از دانسته ها و ندانسته های خود را شامل می شود. تعاریف مختلفی از فراشناخت ارائه شده است که به درک بهتر آن کمک می کند از جمله : دانش فرد درباره ی فرایندهای شناختی خود و فرایند انجام ، سازماندهی و همانگ کردن مجموعه ای از فرایندها ( فلاول ، ۱۹۸۸ ) تفکر درباره ی شناخت ( برون و دولاچ[۳] ، ۱۹۷۸ ) ، آگاهی فرد از فرایندها و راهبرد های شناختی اش ( مسترز[۴] ، به نقل  از فلاول ، ۱۹۸۸ ) . هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد ( فلاول ، ۱۹۸۷ ) و دانش فرد درباره ی فرایند های شناختی و چگونگی کارکرد آنها ( رفوث و همکاران  ،۱۹۹۳ ، ترجمه خرازی ، ۱۳۷۵ ) . با توجه به تعاریفی که ارائه شد می توان گفت فراشناخت مجموعه دانش و فرایند های است  که کشف های شناختی فرد را نظارت ، هدایت و کنترل می کنند و در واقع به مدیریت  فعالیتهای شناختی می پردازند . برای درک بهتر فراشناخت ضروری است آن را با شناخت مقایسه کنیم . با مقایسه ی شناخت و فراشناخت با یکدیگر به این نتیجه می رسیم که شناخت جهت توصیف روشهای بکار می رود که طی آن اطلاعات پردازش یا معنادار می شود . با انجام این روشها ، اطلاعات مورد توجه قرار می گیرند باز شناسی می شوند و رمزگردانی می گردد تا برای هدف معینی یا اهداف متفاوت دیگر مورد استفاده قرار گیرند . علاوه بر این دامنه آن فرایندهای همچون تفکر ، حل مساله ، درک مطلب ، و حافظه را شامل می شود : ولی فراشناخت به دانش ما نسبت به تمام این عملکرد ها و اینکه آنها چگونه می توانند به بهترین وجه در تحقق یادگیری یا هدف دیگری مورد استفاده قرار گیرند اطلاق می شود . ولفز و همکاران ( ۱۹۹۵ ) ، تصور روشن تری از تفاوت فراشناخت و شناخت ارائه داده اند . مطابق نظر آن ها فراشناخت عملیات ذهنی انجام شده بر روی یک عملیات ذهنی است ، حال آن که شناخت عملیات ذهنی انجام شده روی یک محتوا است . به اعتقاد آن ها آنچه فراشناخت نامیده می شود عملیات ذهنی سطح دوم است . یعنی یک یادگیرنده آن عملیات ذهنی را انتخاب می کند که روی یک موضوع خاص اعمال می شود و آن ها را هدایت می کند . در این چهارچوب فراشناخت یک مورد ویژه شناخت است که طی آن عملیات ذهنی بر روی یک عامل بیرونی صورت نگرفته ، بلکه روی پدیده های ذهنی فرد که در ساختار شناختی وی قرار دارند صورت می گیرند . برای مثال در مورد راهبرد خودپرسشی[۵] می توان گفت : اگر یادگیرنده ای در مورد اطلاعاتی که پردازش می کند سوالاتی داشته باشد در این صورت عملیات ذهنی روی عملیات ذهنی دیگر انجام شده بلکه عملیات ذهنی روی محتوای بیرونی صورت گرفته است . در این جا یک فعالیت شناختی صورت گرفته است . حال آن که اگر یادگیرنده فرایندهای در جریان و راهبردهای انتخاب شده ضمن مطالعه خویش را تجزیه و تحلیل کند در این صورت می توان از فراشناخت صحبت نمود زیرا عملیات ذهنی روی عملیات ذهنی خواندن انجام گرفته است . با توجه به گستردگی سازه فراشناخت متغیر بودن عملکردها و متعدد بودن مؤلفه های برای آن دور از انتظار نخواهد بود ، ( ولفز و همکاران ، ۱۹۹۵ ؛ به نقل از سالاری فر ، ۱۳۷۵ ) .

[۱]– Metacognitive

[۲]-cognitive psychology

[۳]-Beron & Deloach

[۴]-Mesterz

[۵]-Self guestion


متن کامل پایان نامه

پایان نامه رابطه ی باورهای فراشناختی با شادکامی نوجوانان دختر

۱-۱-مؤلفه های فراشناخت[۱]

فراشناخت مولفه های متعددی را شامل می شود . با توجه به تعاریفی که از فراشناخت ارائه شد ، می توان دو مولفه مهم را از همدیگر متمایز کرد. مولفه نخست ، دانش فراشناختی فرد از خودش به عنوان یک پردازشگر اطلاعات و مولفه دوم فرایندها و راهبردهای نظم دهنده ، کنترل کننده و نظارت کننده است . صاحب نظران به گونه های مختلفی به تفکیک این موضوع پرداختند . برای مثال ، فراشناخت دارای دو طبقه از کنش های ذهنی است . خود ارزیابی در مورد شناخت و خود مدیریتی در فکر کردن ( کراس و پارسیس[۲] ، ۱۹۸۸) ، دانش و کنترل خود و فرایند ( وینو گراد[۳] و پارسیس ، ۱۹۸۸ ) . دو نوع فراشناخت به هم پیوسته است ، دانش درباره شناخت و نظارت بر آن ( بیکر[۴] و برون ، ۱۹۸۵ ) . دو طبقه دانش فراشناختی و تجربه فراشناختی ( فلاول ، ۱۹۸۸ ) . فرادانش[۵] ، فرانظارت[۶] و استفاده مناسب و بجا از راهبرد است ، ( رفوث و همکاران ، ۱۹۹۳ ، ترجمه خرازی ، ۱۳۷۵ ) .

۱-۱-۱-دانش فراشناختی

با توجه به این تعاریف می توان گفت اکثر محققان فراشناخت را به دو مولفه تقسیم کرده اند . مولفه نخست دانش فراشناختی است که همه بر آن توافق دارند و در همه نظریات وجود دارد . مولفه دوم که از آن تحت عنوان تجربه فراشناختی ، نظارت و حتی راهبرد فراشناختی یاد می شود . مولفه اول دانش فراشناختی است و زمانی  حاصل می شود که فرد از تواناییهای شناختی خود و نیز ناتوانایی های شناختی خود آگاه گردد. برای مثال ، که باید از بیرون بکند را یادداشت می کند تا در موقع تعیین شده و مناسب آنها را انجام دهد. این آگاهی فرد از ضعف حافظه خود نوعی دانش فراشناختی است که به او اخطار می دهد اقدام مناسب را برای جبران این نقص انجام دهد ، ( رفوث و همکاران ، ۱۹۹۳ ، ترجمه خرازی ، ۱۳۷۵ ) .

فلاول ( ۱۹۹۸ ) معتقد است دانش فراشناختی به بخشی از دانش بدست آمده ما مربوط می شود ، که در ارتباط با امور شناختی به اعتقاد فراشناختی دانش و  باورهایی است که به مرور از طریق تجربه  در حافظه بلند مدت اندوخته می شود و ارتباطی به سیاست ، فوتبال ، الکترونیک و یا دیگر حیطه ها ندارد ، بلکه به ذهن و عمل آن مربوط می شود. اسکراو[۷] و همکاران ( ۱۹۸۴ ) دانش فراشناختی را به سه طبقه : خبری [۸] ، فرایند[۹] و شرطی[۱۰] تقسیم می کنند که از بعضی جهات با طبقات دانش فراشناختی فلاول (۱۹۸۸) هم پوشی دارد ، ( رفوث و همکاران ، ۱۹۹۳ ، ترجمه خرازی ، ۱۳۷۵ ) .

[۱]– Metacognitive compopts

[۲] -Cross&Paris

[۳]– Vinograd

[۴]– Baker

[۵]-metakonwedge

[۶] -metamonitoring

[۷]-Schraw

[۸] -declarative

[۹]-Procedurel

[۱۰]-conditional

 

متن کامل پایان نامه