بانک پایان نامه های روانشناسی

بانک پایان نامه های ارشد - رشته روانشناسی - پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی عمومی,پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی کودکان,پایان نامه روانشناسی استثنائی-با فرمت ورد - متن کامل-

بانک پایان نامه های روانشناسی

بانک پایان نامه های ارشد - رشته روانشناسی - پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی عمومی,پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی کودکان,پایان نامه روانشناسی استثنائی-با فرمت ورد - متن کامل-

پژوهش user7-81

به اعتقاد وی، آواهای حلقی عبارتند از: /ع/، /غ/، /ح/، /خ/، /ه/ و /ء/ و آواهای طباق که در شیوۀ تولید مشترکند و هنگام تلفظ زبان،‌اندکی به عقب رفته و برآمده، به سقف دهان می‌چسبند، عبارتند از:/ق/، /ص/ و /ط/ […]

  

سایت دانلود پژوهش ها و منابع علمی

سایت دانلود پژوهش ها و منابع علمی دانشگاهی فنی تخصصی همه رشته ها – این سایت صرفا جهت کمک به گردآوری داده ها برای نگارش پژوهش های علمی و صرفه جویی در وقت پژوهشگران راه اندازی شده است

پژوهش user7-81

پژوهش user7-81

22 ک /k/ کامی‌انسدادی واکدار
23 ل /l/ لثوی کناری روان واکدار
24 م /m/ دولبی خیشومی‌انسدادی واکدار
25 ن /n/ لثوی خیشومی‌انسدادی واکدار
26 هـ /h/ حلقوی سایشی بیواک
27 و /w/ دولبی روان واکدار
28 ی /y/ کامی‌روان واکدار
واکه‌ها‌ی زبان عربی با نشانه‌های آوانگار
واکه‌های کوتاه فتحه َ a کَتَبَ Kataba
کسره ِ i مَرِضَ Mareʐa
ضمه ُ u قُتِلَ Qutila
واکه‌های کشیده الف ممدوه ا a: سابَقَ Sa:baqa
یای ممدوه ی i: زِیر Zi:r
واو ممدوده و u: نوح Nu:h
فصل اول :
مقدمه1-1- مقدمهدر فصلی که پیش رو داریم، ابتدا کلیاتی در مورد موضوع تحقیق ارائه خواهد شد. در این کلیات از زبان قرآن و زبانشناسی جدید سخن به میان خواهد آمد و سپس به معرفی اجمالی زبان عربی پرداخته می‌شود. تحلیل گفتمان، متن و موسیقی درونی و نظم آهنگ نیز در کلیات این فصل از نظر گذرانده خواهد شد. این فصل همچنین شامل بخش‌های هدف، اهمیت و سؤالات پژوهش میباشد.
1- 2 - کلیاتقرآن کریم، در واقع مجموعه گفتمان‌هایی است که به واسطۀ جبرئیل امین بر جان پیامبر اکرم (ص)، نازل شده‌است. این کتاب جاودان، به زبان سلیس عربی ملبس گشتهاست. قرآن از نظر لفظ و معنا در حد اعلایی از شکوه و بلاغت قرار دارد؛ به طوری که از همان بدو نزول، مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) نیز در برابر اعجاز آن تسلیم شده و بر شیوایی و فصاحت آن اقرار نمودند.
ویژگی‌های زبانی قرآن چه از حیث گزینش و چینش آوایی و واژگانی و چه از حیث معنا، چنان فصیح و بلیغ است که موضوع پژوهشهای، محققین مسلمان و غیرمسلمان واقع شد.
محققین عرب زبان به خوبی در مییافتند که ساخت زبانی قرآن، با ساختار زبان عر بی متفاوت و از گونه‌ای دیگر است. به قول سیدی(1387) در مقدمه‌ای که بر راغب(1387) مینویسد: وجه اعجاز بیانی قرآن، سرآغاز ظهور علوم فراوانی شد که زبان عربی بدان مدیون است. در طول تاریخ اسلام، پژوهشگران قرآنی به بررسی‌های ادبی و متنی این کتاب عظیم پرداخته‌اند. از جاحظ که به بررسی نظم قرآن پرداختهاست تا کسانی مثل جرجانی و رُمّانی و ابوعبیده و ... که نظم واژگانی و انسجام متن قرآن را مورد بررسی قرار دادهاند.
ساختار زبانی و متنی قرآن، از دیدگاه ادبی همچنان مورد توجه قرآن پژوهان بود، تااینکه به ظهور سید؛ قطب و مصطفی صادق رافعی، با نگاهی جدید به مباحث زبانی قرآن پرداختند و زمینه‌های مطالعاتی جدیدی چون تحلیل مؤلفه‌های تصویری و تحلیل‌های زبانشناسی را در دنیای علوم قرآنی به وجود آوردند.
تجزیه و تحلیل آوایی و معنایی، بخشی از جزء سی ام قرآن کریم، موضوعی است که سعی داریم در چهارچوب زبانشناسی جدید در حیطۀ بررسی‌های آوایی و تحلیل گفتمان به آن بپردازیم. به همین دلیل به نظر ضروری میرسد که مباحثی را پیرامون زبان و زبانشناسی که هرچند علمی‌نوین محسوب می‌شود و در عین حال قدمت خود را در حیطۀ زبان عربی مدیون پژوهشهای قرآنی است، عنوان نماییم. در این بخش علاوه بر کلیات مذکور، به تبیین پاره‌ای از اصطلاحات زبانشناسی که با موضوع تحقیق مربوط است، خواهیم پرداخت.
1-2- 1- زبان قرآن و زبانشناسی جدیدزبان قرآن، مجهز به دانش گسترده و کهنی تحت عنوان علم معانی است که با دستاوردهای جدید علم زبان شناسی همخوانی و سازگاری دارد. به عنوان مثال بخشی از علم معانی که به بررسی نحوۀ گزینش واژگان و چینش عبارات در قالبهای گزاره‌ای فصیح میپردازد، با نحو و ترتیب واژگانی و معنا آفرینی مرتبط میگردد. بخش دیگری از علم المعانی که به مخاطب و مقام- یا همان context- مربوط است، به حوزههای کاربردشناسی و تحلیل گفتمان متصل می‌شود. حری( 1388) اظهار میدارد، در علم المعانی قرآن بحث در بارۀ ارکان اصلی و فرعی کلام، شامل مسند و مسندالیه یا تقسیمات کلام به خبری، انشایی خبر ابتدایی، کلام طلبی و کلام انکاری یا خبر انشایی و تقسیماتش به نهی و استفهام، تمنا و ندا و غیره با مباحث زبان شناسی به ویژه زبانشناسی نقش گرا و نظریات هلیدی (1985،1994،2002)، سازگاری دارد و دقیقاً با مباحث فرانقش‌ها و ساخت مبتدایی و ساختار اطلاعاتی مشترک میگردد.
پیشینۀ روش زبان شناختی در تفسیر قرآن، به زمان نزول قرآن کریم باز میگردد، هرچند تفسیر به روش زبانشناختی در قالب روش ادبی عرضه میشد (احمدزاده،.1387)
حری(1386) به ترجمۀ اثر مستنصر میر میپردازد. میر، در این اثر به بیان مؤلفههای زبانی قرآن کریم پرداخته‌است. در این اثر ابتدا جنبۀ شنیداری قرآن، مورد بررسی قرار میگیرد و صنایع ادبی چون سجع و التفات را دلیل تقویت جنبۀ سمعیت قرآن بیان می‌کند و سپس ژانرهای قرآن و عواملی چون ایجاز، فشردگی، حذف همپایگی و تکرار را در زبان قرآن متذکر می‌شود. نویسنده به طور گذرا به تصویرسازی در قرآن، به عنوان مؤلّفۀ زبانی قرآن، اشاراتی دارد.
حری( 1386)، مقالۀ زبان شناسی قرآن، اثر حسین عبدالراغب را ترجمه می‌کند. نویسنده در این جستار، می‌کوشد ساختارهای زبانی قرآن را که موجب شکوهمندی زبان ویژۀ متون قرآنی است، از منظر زبانشناسی بررسی کند. وی به تبیین جنبههای سازگانی برخی از ساختارهای زبانی قرآن می‌پردازد و معتقد است که برساخت منحصر به فرد این ساختارها، توسط عناصر درون زبانی، غیرزبانی و پیرازبانی به وجود می‌آید که در تزیین داخل و خارج زبان قرآن، نقش اساسی دارند.
دستاوردهای جدید زبانشناسی، در حوزههای متفاوت نظری و کاربردی، میتواند به فهم و تفسیر قرآن کریم، کمک شایانی کند.
بررسی و تحلیل کلام الهی، از دیدگاههای آوایی- واجی و دستوری از یک سو و تحلیلهای کلامی‌و گفتمانی رخدادهای گفتاری آن از سوی دیگر، میتواند نقطۀ اوج شکوفایی روش تفسیر ادبی قرآن باشد، که ظهور آن در زبان شناسی جدید از رخدادهای قرن علمی‌عصر حاضر است.
1-2-2- زبان عربیزبان عربی، از خانواده زبانهای سامی است، که ویژگیهای مشترک و خاصی را به همراه زبانهای عبری، آرامی، آکدی و حبشی، از خود نشان میدهند. زبان‌های سامی، آواهایی دارند که در زبان‌های اروپایی وجود ندارد.
فهمی‌حجازی(1379) معتقد است این دسته آواهایی که خاص زبان‌های سامی‌از جمله زبان عربی است، به نامهای حلقی و اطباق، معروف هستند که مبنای این تقسیم بندی، مخرج آواهای تولید شدهاست.
به اعتقاد وی، آواهای حلقی عبارتند از: /ع/، /غ/، /ح/، /خ/، /ه/ و /ء/ و آواهای طباق که در شیوۀ تولید مشترکند و هنگام تلفظ زبان،‌اندکی به عقب رفته و برآمده، به سقف دهان می‌چسبند، عبارتند از:/ق/، /ص/ و /ط/ .
از حیث نحوی، زبان عربی همچون دیگر زبانهای سامی، از نظر جنس به مذکر و مؤنث و از نظر شمار به مفرد، مثنی و جمع تقسیم می‌شود. این خانوادۀ زبانی اساساً دارای واژگان مشترک هستند، اما این واژگان مشترک از نظر معنایی و کاربردی با یکدیگر متفاوتند.
فهمی‌حجازی( 1379) به ذکر مثال مشترکی در زبان عربی و عبری میپردازد. وی فعل "هَلَکَ" عربی را با "هالِخَ" در زبان عبری، مقایسه میکند، که هر دو از ریشۀ (هَـ لَ کَ)، متعلق به زبان سامی‌اشتقاق یافتهاند؛ اما معنای "هَلَکَ" در زبان عربی، تنها رفتن به جهان دیگر؛ یعنی مردن است، در حالی که "هَلَخَ"، در عبری هرگونه رفتنی را شامل میگردد.
ساختار نوشتاری کلمه در عربی، بر همخوان استوار است و نقش اصلی در نوشتار زبان عربی، بر عهدۀ صامتهاست و مصوتهای زبان به صورت علائم زیرین و زبرین نشان داده می‌شود.
بدویت اعراب، هر چند آنان را از هنر و فرهنگ بیبهره کرده بود، اما زبان عربی، قدرت بیان عالیترین مضامین و انتقال زیباترین مفاهیم را داشت و به همین دلیل شعر در محیط عربستان و به ویژه مکه رونق گرفت و شعرا زبان عربی فصیح را به خدمت گرفته و با هنرمندی به خلق اشعار زیبا پراختند و شعرا، از این جهت از احترام والایی برخوردار بودند تا جایی که اشراف و بزرگان، فرزندان خود را برای آموزش زبان عربی فصیح، به بادیه نشینان عرب میسپردند.
عربی هرچند زبانی سلیس و فصیح است، اما بلاغت خود را مدیون قرآن است و به واسطۀ نزول قرآن، زبانی جاودانه گردید و آنچنان که پیشتر نیز گفتیم، ارج و اعتباری که به دلیل ارتباط با قرآن یافت، باعث پایه گذاری علم نحو عربی شد و به تبع آن زبانشناسی عربی، شکل گرفت؛ تا جایی که دانشمندان به سمت و سوی رهیافت‌های زبانشناسی عربی رو آوردند؛ از جمله سیبویه که علاوه بر پژوهشهای نحوی عربی که الکتاب نمونه آن است، به آواشناسی زبان عربی نیز پرداخت.
1-2- 3- تحلیل گفتمانمعادل فارسی واژۀ discourde را اصطلاحات گوناگونی تشکیل میدهد. (شمیسا، 1374: 272) لفظ کلام را، برای این واژه قرار میدهد و آنگونه که نادری( 1388: 17) بیان میکند، اولین بار یارمحمدی ( 1372: 198) اصطلاح گفتمان را پیشنهاد کردهاست. وی ابهام واژۀ گفتمان را از سایر معادل‌ها کمتر میداند.
از این رو سخنکاوی یا تحلیل گفتمان، معادل خوبی برای Discourse Analysis است که نوعی تجزیه و تحلیل کلام است و در واقع نوعی مطالعه میان رشته‌ای است که در رشتههای گوناگون کاربرد دارد. نادری(1388) به نقل از یارمحمدی بیان میکند، که گفتمان مشابه دو روی یک سکه عمل میکند که در یک طرف سکه، گفتار و در طرف دیگر عمل قرار دارد. به این معنا که اولاً گفتار، عبارت از نقشی است که با آن گفتار ملازمت دارد؛ ثانیاً گفتار و عمل، از یکدیگر جداشدنی نیست و ثالثاً چون هر کنشی تحت شرایط اجتماعی خاصی صورت میگیرد، پس تفسیر گفتار نیز تابع شرایط خاص اجتماعی است.
با این دیدگاه، گفتمان، پدیدهای است که در نتیجۀ ارتباط به وجود می‌آید. گفتمان، دربرگیرندۀ متن است که ممکن است نوشتاری یا گفتاری باشد. به نظر جیمز (1983) بررسی گفتمان با نگاه به موقعیتها و بافتهای مربوط، به صورتهای زبانی معنا می‌شود.
هلیدی شیوۀ جدیدی را برای تحلیل گفتمان، بر پایۀ زبانشناسی نقش گرا مطرح میکند و به دو بافت بینا متنی و درون متنی اشاره میکند که از طریق پیوستگی و روابط معنایی به وجود میآیند که هر دو به همراه بافت فرهنگی، تفسیر متن را کنترل میکنند.
قرآن، به عنوان متنی که تحت شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی که در حیطۀ قرآن پژوهی، به عنوان شأن نزول مطرح میگردد، رخ دادهاست، یک گفتمان فراانسانی و منحصر به فرد محسوب می‌شود و برای فهمیدن آن، علاوه بر تفسیر و تحلیل‌های روایتی، نحوی و تحلیل از منظر علوم دینی، میتوان از تحلیلهای زبانشناسی با توجه به بافت، فرهنگ و موقعیت نیز بهره گیری کرد.
این پژوهش میکوشد تا با استفاده از ابزارهای تحلیل گفتمان، به تفسیر برخی از سوره‌های قرآن با رویکردی زبانشناسانه بپردازد
1-2- 4 - متنمتن از دیدگاه زبانشناسی، چه در حیطۀ نوشتاری و چه گفتاری، مجموعهای واحد و معنیدار است. از این دیدگاه، متن یک واحد معنایی است که دارای بافتار است. آنچه در متن اهمیت دارد، معنا است. در متن، مفاهیم در قالب جمله یا عبارت بیان می‌شود. مفهوم و معنا ویژگی اصلی و مهم متن است. در‌اندازۀ متن محدودیتی وجود ندارد. یک رمان بلند، از آغاز تا انتها میتواند متن محسوب شود و از سویی دیگر، یک جمله و یا حتی یک واژه نیز می‌تواند متن محسوب شود. مثل اعلانات عمومی، ضرب المثل‌ها، شعارهای تبلیغاتی و غیره، که خود یک متن به حساب میآید؛ مانند : سکوت! ورود ممنوع! و...
سخنگویان زبان بر اساس شمّ زبانی، بین واحدهای معنا دار(= متن) و یا جملات بی ربط(= غیر متن) تفاوت قائل میشوند و به راحتی متن را تشخیص میدهند. در تولید متن، کلامات و جملات در واقع نوعی رمزگذاری است، که پیام مورد نظر گوینده یا نویسنده در قالب جملات و عبارات به شنونده یا خواننده منتقل میگردد.
در این تحقیق، هر یک از سوره‌های قرآن را از منظر زبانشناسی سیستمی‌و نقشگرا یک متن منسجم در نظر گرفتهشدهاست که دارای بافتار است.
1-2- 5- موسیقی درونی و نظم آهنگهر نوع کلام فنی یا به عبارتی متن فنی، دارای موسیقی است که برخاسته از چینش‌های هجایی، باهم آیی واژگانی و کاربردهایی آوایی است. از این نوع موسیقی به موسیقی ظاهری یا بیرونی تعبیر می‌شود که وقتی به گوش می‌رسد، شنونده به وجد میآید. موسیقی بیرونی دستاورد قالبهای مجرد لفظی و پیوسته به شمار میآید؛ اما موسیقی درونی یا نظم آهنگ درونی، دست آورد جلالت تعبیر و ابهت بیان میباشد که برخاسته از کنه کلام است. در این گونهی خاص موسیقی زیبایی لفظ و شکوهمندی معنا؛ پیوندی ناگسستنی دارند. در این نوع موسیقی، بسامد آواهای بکار رفته در متن، انتخاب و چینش‌های ویژۀ آوایی و هجایی، گزینش و ترتیب واژگانی، موجب زیبایی لفظ میشوند، اما زیبایی لفظ و شکوهمندی معنا با یکدیگر در هم تنیدهشدهاست و نوایی احساس برانگیز را پدید می‌آورند که به دور از هرگونه تصنع، بر جان و روح شنونده تأثیر میگذارد. بررسیهای آوایی و هجایی به همراه دیگر تحقیقات با رویکردهای معناگرایانۀ زبانشناسی میتواند رهیافتی برای دست یابی به این نوع موسیقی و ویژگی‌های آن باشد. این موسیقی درونی، در سورههای قرآنی به وضوح دیده می‌شود. بطور مثال، گزینش واژگان تصویرساز "عَسعَس" و "تَنَفَّس"، در سورۀ تکویر در عین اینکه از نظر بسامد آوایی و چینش واجها، نوعی موسیقی را که به قولی آواز گنجشک و بانگ خروس را به ذهن متبادر میکند، مفهوم شب و رسیدن نور پس از آن و به بیانی دیگر انتقال از شب به روز را نشان میدهد و به همراه خود، احساس حرکت و جنب و جوش ناخواسته را به جان و روح انسان مینشاند.
این موسیقی درونی و نظم آهنگ باطنی، همان است که ولید بن مغیره را پس از شنیدن تلاوت قرآن بر آن داشت تا اقرار کند که :" آنچه محمد (ص) میسراید، مایۀ شگفت است؛ به خدایان قسم نه شعر است و نه سحر و نه هذیان. بدرستی که آن سخن خدایی است ناشناخته." (معرفت، 1368)
1-3- هدف پژوهشاگر قرآن را رسانهای کلامی‌بدانیم که حاوی گفتمان‌هایی است که میان خداوند به عنوان گویندۀ دانای کل و پیامبر به عنوان شنونده و واسطۀ پیام رسانی در یک محدودۀ خاص زمانی، و همۀ انسانها به عنوان مخاطبین عام و بی حد و مرز زمانی و مکانی رخ دادهاست، آنگاه نگرش دوباره به آن از دریچۀ زبانشناسی و بازگشایی مفاهیم پیچیدۀ آن، از این رهگذر لازم و ضروری به نظر میرسد.
یکی از اهداف پژوهش حاضر، تحلیل معنایی بیست سورۀ پایانی قرآن، به عنوان گفتمان الهی است، به نحوی که بتوان مفاهیم پیچیده و پیامهای آن را از طریق ارتباطات کلامی- واژگانی و بافت و نقشهای زبانی بازگشایی کرد. همچنین این پژوهش بدنبال کشف روابط موجود میان بسامد انواع واجها و نحوۀ توزیع واج در هر سوره می‌باشد؛ به نحوی که بتوان از روابط واجی به طریقی به مفهوم و بطن معنایی آیات، پی برد. و بالاخره از اهداف پژوهش حاضر، دستیابی به پاسخ علمی‌و منطقی، این سؤال است که آیا خداوند در هر سوره به عنوان یک گفتمان، آواها و هجاهای خاصی را در رابطه با پیام سوره با ترتیب ویژه‌ای برگزیده و به کار می‌گیرد؟ تحقیق حاضر همچنین میکوشد تا به روشی برای گشایش برخی از پیچیدگیهای تفسیری بر اساس دیدگاههای تحلیل معنا در حیطۀ زبانشناسی جدید دست یابد.
1-4- اهمیت پژوهشقرآن کریم را می‌توان عالیترین جلوۀ گفتمان دانست که در بستر وحی، به صورت پیام بر پیامبر اکرم (ص) نازل گشته و پیامبر اکرم آن پیام را خالص و سره بدون هیج دخل و تصرفی به همۀ انسان‌ها ابلاغ کرده است.
از آنجا که قرآن دربرگیرندۀ جنبههای متفاوت زندگی بشری در طول اعصار و قرون است و پیامهای آن به یک دورۀ خاص محدود نمی‌شود؛ با علوم و مطالعات و یافتههای جدید علمی‌در پیوندی نزدیک است و در این راستا مطالعات و یافتههای علمی‌جدید، میتوانند بیانگر بطون مفاهیم قرآنی باشند.
علم زبان شناسی نیز در این عرصه میتواند با اتکا بر نظریات جدید، با نگاهی خاص به آیات قرآن به روشنگری و گره گشایی، پیرامون مفاهیم و بطون قرآنی بپردازد.
در عصر حاضر که دشمنان دین با توسل به علم و تکنولوژی، در برابر معارف قرآنی قد علم کردهاند، ضرورت دارد با تمسک به یافتههای جدید زبانشناسی، صورتهای پیچیدۀ معارف قرآنی را بازگشایی کرد و آنچنان که پرچم(1386: 2) میگوید: "جاهلیت مدرن جهان کنونی از دیدگاه قرآن بازشناسانده شود."
در این راستا، محققین زبان شناس، از دیدگاههای متفاوت به قرآن و آیات آن نگریستهاند و در پرتو یافتههای جدید زبانشناسی گام‌هایی به حق روشنگرانه برداشتهاند.
تحقیقات پیرامون قرآن، عموماً با تأکید بر نقشهای زبانی، گفتار کنش‌ها، تحلیل گفتمان و ساختارهای روایی قرآن انجام گرفتهاست و جای بررسیهای همزمان معنایی و واجی- آوایی زبان قرآن تا حدودی خالی است.
تحقیق حاضر میکوشد از سویی با استفاده از نظریات دستور نقش گرا و آرای نظری هلیدی به تحلیل معنایی و گفتمانی بیست سورۀ پایانی قرآن کریم پرداخته و از منظری دیگر با رویکردی زبانشناسانه به بررسی، تحلیل و مقایسۀ کاربرد ترتیب و ترکیب هجایی، انتخاب و چینش آواها و نحوۀ توزیع آنها در این سورهها بپردازد.
اهمیت خاص این پژوهش، آنجا مشهود می‌گردد که سعی میکند به جستجوی پلی ارتباطی بین معنا و صورت واجی- آوایی سورههای قرآنی بپردازد و در چارچوب زبانشناسی نوین، مفاهیم کلام الهی را از دریچۀ ساختار واجی و معنایی بازگشایی کند.
البته ذکر این نکته ضروری است که بررسی حاضر صرفاً زبانشناختی است و به هیچ وجه ادعای تفسیر و تعبیر آیات را که در حوزۀ مطالعات تخصصی دینی است را ندارد.
1-5- سؤالات پژوهشبسامد واجها و هجاها در هر سوره به چه شکلی است؟
آیا میان بسامد واجها و هجاها و نحوۀ توزیع آنها در آیات و سورهها با معنی و مفهوم آنها ارتباطی وجود دارد؟
هر سوره به لحاظ نظام معنایی از زاویۀ نقش‌های بینا فردی، متنی و‌اندیشگانی چه ساختاری دارد؟
آیا میتوان در چهارچوب زبانشناسی نقشگرای نظام مند، مدلی برای تفسیر قرآن کریم ارائه کرد؟ به چه صورت؟
فصل دوم:پیشینهی پژوهش2 - 1 – مقدمهدر این بخش، مروری اجمالی خواهیم داشت بر یافتههای پژوهشهای ارزندهای که پیش از این در رابطه با موضوع و در حقیقت در پیوند با پرسشهای تحقیق حاضر انجام گرفتهاست.
مطالب این فصل در سه بخش مجزا، تحت عناوین زبانشناسی و دیدگاه‌ها، قرآن و دیدگاهها، قرآن و زبانشناسی ارائه می‌شود؛ که در بخش اول، به معرفی نظریات و آرای زبانشناسان مختلف، در راستای موضوع تحقیق میپردازیم. در اولین قسمت از این فصل، دیدگاهها، بررسیها و مطالعات زبانشناسی که به گفتمان و نظریۀ سیستمی- نقشی مربوط می‌شود، مورد بررسی قرار میگیرد. در بخش دوم، ابتدا کلیاتی در مورد قرآن بیان شده و سپس به موضوع ترجمه و تفسیر قرآن پرداخته می‌شود. قرآن و زبانشناسی، موضوع قسمت سوم است که به بررسی مطالعات قرآنی در حیطۀ اشارات زبانشناختی، آواشناسی و تجوید و در نهایت تحلیل متنی و گفتمانی قرآن میپردازد.
لازم به ذکر است دسته بندی مطالب در هر قسمت، بر اساس موضوع و ارتباط آن با موضوع اصلی پژوهش انجام گرفتهاست.
2- 2- زبانشناسی و دیدگاه‌هادانش زبانشناسی به توصیف زبان بر اساس کاربرد آن توسط اهل زبان میپردازد، به همین دلیل همانند زبان دارای پیچیدگی‌های بسیار است و از ابعاد گستردهای برخوردار است. در این مختصر در ارتباط با زمینههای متفاوت زبانشناسی پیرامون موضوعات زبان، تحلیل متن و گفتمان، نظریۀ سیستمی- نقشی و آواشناسی و واجشناسی به ذکر پژوهشهای انجام شده در این حیطه‌ها تا آنجا که به موضوع پژوهش مربوط است، میپردازیم.
هلیدی (1989) معتقد است از طریق کاربرد زبان می‌توان به اهداف اجتماعی خاص و مهمی‌دست یافت. وی زبان را به یک بنگاه سیاسی تشبیه می‌کند. وی زبان را تحلیل نظام‌هایی می‌داند که از علائم و نشانه‌ها به منظور برقراری ارتباط استفاده می‌کنند. از نظر (هلیدی، 1985) زبان انسانی مهمترین سیستم نشانه‌ای است و زبان بر اساس کاربرد نوع نشانه‌ها به صورت‌های نوشتاری نمود عینی می‌یابد، که این دو نمود یک منشاء واحد دارند.
آنگونه که نونان (1993) معتقد است، زبان نوشتاری و گفتاری، هردو کارکردهای مشابه دارند و تنها از نظر سبک با هم تفاوت دارند. هر دو فرم گفتاری و نوشتاری، برای ایجاد یک کنش ارتباطی به کار گرفته می‌شوند، هرچند زبان نوشتاری برای ارتباط میان اشخاصی است که با نویسنده از نظر بعد زمان و مکانی متفاوت هستند، به کار می‌رود و در واقع موقعیت زمانی و مکانی گفتمان آنها یکسان نیست.
نونان( 1993)، پیچیدگی و فشردگی واژگانی را از ویژگی‌های فرم نوشتاری می‌داند و دلیل این امر را کاربرد اسم به جای فعل می‌داند.
هلیدی به نقل از نونان( 1993) می‌گوید: از نظر نونان نوشتار روند طبیعی کاربرد واژگان – مثلاً کاربرد مقوله فعل- را تغییر می‌دهد و از این نظر دارای سبک خاص است و فشردگی معنایی بیشتری دارد، که در امر انتقال پیام، اهمیت خاص دارد و توجه ویژه می‌طلبد.
2 – 2- 1- زبانزبان و قدرت بیان، ویژگی تمایز دهندۀ انسان از سایر مخلوقات است. انسانها برای بیان احساسات و‌اندیشههای خود، در جهت برقراری ارتباط با یکدیگر، از زبان استفاده میکنند. از این منظر زبان، مجموعه‌ای از نشانههای آوایی است که انسانها برای انتقال پیامهای ارتباطی خود، از آن بهره میگیرند. زبانشناسی به صورت علمی‌به بررسی همین مفهوم از زبان میپردازد. اصوات زبان، واژگان، معانی، ساختارها و کارکردهای زبان، موضوعات علم زبان شناسی هستند. علم زبانشناسی، زبان را آنگونه که توسط اهل زبان بکار میرود، توصیف میکند و دادههای این علم، همان گفتههایی است که ممکن است گفتاری یا نوشتاری باشد.
ترسک(1997)، در اثر خود به نام مبانی زبان، به بررسی زبان و ابعاد آن میپردازد.وی سه ویژگی عمدۀ ساختاری برای زبان قائل است. این سه ویژگی عبارتند از: دوگانگی، جابجایی و عدم محدودیت. دوگانگی یا تجزیۀ دوگانه، بهرهگیری از چند عنصر محدود و بی معنا(واج)، در ترکیب برای ساختن عناصر معنادار بسیار است. وی جابجایی را استفاده از زبان برای سخن گفتن دربارۀ مسائل فراتر از زمان و مکان میداند و عدم محدودیت از نظر وی، توانایی بی حد و مرز انسان است در استفاده از زبان برای بیان پیامهای تازه و بی سابقه.
هلیدی ( 1989) معتقد است از طریق کاربرد زبان میتوان به اهداف اجتماعی خاص و مهمی‌دست یافت. وی زبان را به یک بنگاه سیاسی تشبیه میکند. وی زبان را تحلیل نظام‌هایی میداند که از علائم و نشانهها، به منظور برقراری ارتباط استفاده میکنند. از نظر هلیدی(1985) زبان انسانی مهمترین سیستم نشانهای است و زبان بر اساس کاربرد نوع نشانهها، به صورتهای نوشتاری نمود عینی مییابد، که این دو نمود، یک منشاء واحد دارند.
آنگونه که نونان(1993) معتقد است، زبان نوشتاری و گفتاری، هردو کارکردهای مشابه دارند و تنها از نظر سبک با هم تفاوت دارند. هر دو فرم گفتاری و نوشتاری برای ایجاد یک کنش ارتباطی به کارگرفته میشوند، هرچند زبان نوشتاری برای ارتباط میان اشخاصی است که با نویسنده از نظر بعد زمان و مکانی متفاوت هستند، به کار می‌رود و در واقع موقعیت زمانی و مکانی گفتمان آنها یکسان نیست.
نونان( 1993) پیچیدگی و فشردگی واژگانی را از ویژگیهای فرم نوشتاری می‌داند و دلیل این امر را کاربرد اسم به جای فعل می‌داند.
هلیدی، به نقل از نونان(1993) میگوید: از نظر نونان نوشتار، روند طبیعی کاربرد واژگان – مثلا کاربرد مقوله فعل- را تغییر میدهد و از این نظر دارای سبک خاص است و فشردگی معنایی بیشتری دارد، که در امر انتقام پیام، اهمیت خاص دارد و توجه ویژه میطلبد.
2- 2- 2- تحلیل متن و گفتمانیار محمدی (1372) گفتمان را مفهومی‌میان رشته‌ای تعریف میکند و معتقد است گفتمان، از سویی به گفتار و از سویی به کنش مربوط می‌شود. در واقع معنای گفتار را با نقش و کاربردی که به همراه آن ایفا می‌شود، مرتبط می‌داند و معتقد است، کنش و توانش، قابل تفکیک از یکدیگر نیستند؛ چون هر کنشی، تحت شرایط بافت اجتماعی خاصی صورت میگیرد.
متن و عالم گفتمان در هم تنیدهاند و گفتمان شامل متن است. مرز بین گفتمان و متن شفاف نیست، زیرا گفتمان پدیدهای است که در نتیجه ارتباط به وجود میآید.
جیمز( 1983) معتقد است گفتمان در برگیرندۀ متنی است که ممکن است نوشتاری یا گفتاری باشد. وی تحلیل متن را با خصایص ظاهری متن و شرایط انسجام اجزای آن مرتبط میداند.
وی تحلیل متن و گفتمان را تکمیلکنندۀ یکدیگر میداند و تحلیل متن را با خصایص ظاهری متن و شرایط انسجام اجزای آن مرتبط میداند.
هلیدی(1989) موقعیت را بر گفتمان ترجیح میدهد. هلیدی، با اشاره به دو گونۀ بافت موقعیتی و فرهنگی که در طرح پیشنهادی مالینوفسکی است، شرایط و موقعیت را عامل مهمی‌در ادراک متن میداند. به نظر وی، موقعیت گفتمان و بافت پارۀ گفتار است که مفاهیم اجتماعی پیام انتقالی را، در اختیار اعضای گفتمان قرار میدهد.
به عقیدۀ هلیدی(1989) بافت فرهنگی علاوه بر موقعیت بافت نیز باید مورد توجه قرارگیرد. زیرا بافت فرهنگی ، باورها و رسومات عواملی هستند که به متن ارزش میبخشند. وی به بافتی اشاره میکند که لابه لای متن است و از طریق پیوستگی و انسجام به دست میآید و همچنین بافت درون متنی که از طریق روابط معنایی به وجود میآید.
2 – 2- 3- نظریۀ سیستمی- نقشی هلیدینظریۀ سیستمی- نقشی، یا سازواره‌ای هلیدی، از جهت راهکار، نقشگرا است و زبان از منظر این دیدگاه به عنوان یک واحد کل قلمداد می‌شود. زبان در این دیدگاه یک فرآیند محسوب می‌شود و نه یک فرآورده.
هلیدی ( 1985) خط ممیّز روشنی را میان معنا شناسی و نحو قائل نیست و دستور نقشگرا را دستوری میداند که بیشتر متمایل به معناشناسی است.
هلیدی بند را واحد اصلی برای تجزیه و تحلیل متن میداند و در واقع آنچه را هلیدی به عنوان بند مطرح میکند، همان است که دیگر زبانشناسان آن را جملۀ ساده تلقی میکنند.
طیب و مصفا جهرمی،(1381) بر اساس نظریات هلیدی به همکاری دو نوع گفتمان را در راستای برقراری ارتباط، قائل میباشند و اظهار میدارند که این دو نوع گفتمان؛ یعنی گفتمان فرهنگی، که کلی و انتزاعی است و دیگری گفتمان موقعیت با همکاری یکدیگر، ساخت‌های زبانی را هدایت میکنند.
هلیدی، ساخت بندی زبان را در راستای انتقال سه نوع معنا یا به قول حری،(1388) سه نوع توان معنایی میداند. هلیدی، این انواع معنا را فرانقش یا فراکارکرد مینامد. این فرانقشها عبارتند از: فرانقش‌اندیشگانی، فرانقش بینا فردی، فرانقش متنی.
طیب و مصفا جهرمی(1381) بیان میدارند که گسترۀ گفتمان، تداعی کنندۀ معنای تجربی و نقش‌اندیشگانی زبان است. شیوۀ گفتمان تداعی گر معنای متن و فرانقش متنی است که در آغاز تحقق مییابد و منش گفتمان که تداعیکنندۀ معنای میان فردی است که در حالت وجه نمودار می‌شود.
طیب و مصفا جهرمی‌(1381) به نقل از هلیدی میگویند، فرانقش متنی، از طریق دو فرانقش دیگر، به ساخت بندی پیام میپردازند.
فرانقش‌اندیشگانی و بینا فردی خارج از زبان وجود دارند و به پدیده‌هایی مثل ابعاد فیزیکی، زیستی و جامعه شناختی اشاره میکنند.
احمدزاده (1381) متن را واحد معنا و وسیلۀ انتقال معنا میداند و اظهار میدارد که زبان، برای برقراری ارتباط میبایستی رابطهای میان خود و بافتcontext برقرار کند و با توجه به تناسبات بافتی، متنآفرینی کند و این ارتباط به پدیدۀ کلامی‌موضوعیّت و وحدت میبخشد و زمینۀ عمل دو نقش‌اندیشگانی و بینافردی را فرهم میکند. بنابر گفتۀ قبادی و رضایی جمکرانی(1390) فرانقش متنی با استفاده از عوامل ساختاری، پیام را با بافت موقعیتی پیوند میدهد.
احمد زاده ( 1381) به نقل از هلیدی، معتقد است؛ فرانقش متنی، بند را به سه بخش تقسیم میکند که از این سه بخش، دو ساخت متمایز مبتدا- خبری، اطلاعاتی است و یک بخش غیرساختاری؛ یعنی انسجام است.
هلیدی ( 1985) معتقد است فرانقش بینافردی، ساخت و تثبیت روابط اجتماعی را به عهده دارد و به کنترل کنش متقابل مشارکین گفتمان میپردازد. وی معتقد است، معنا شکلی از کنش است، که گوینده عملی را نسبت به شنونده صورت میدهد. در واقع میتوان گفت که این فرانقش به گفتارکنش‌ها دلالت دارد.(احمدزاده ،1381)
فرانقش‌اندیشه پردازی، در واقع تجربۀ ما را از جهان بیرون، سازمان بندی میکند و به نوعی تعیین کنندۀ دیدگاه و نگرش انسان نسبت به جهان پیرامون و درون اوست. فرانقش‌اندیشه پردازی، بیانگر محتوای کلام است و به بازنمایی واقعیت میپردازد.
هلیدی(2002) معتقداست بازتاب جهان در زبان، به صورت پدیده‌های متمایز و مرزبند است و پیوستار جهان را به سه بخش تقسیم میکند و به همین دلیل در فرانقش‌اندیشگانی، عناصر مهمی‌بازتاب مییابند:
احمدزاده (1381) این عناصر را چنین مشروح میدارد:
فرآیند: ناظر بر یک رخداد، کنش، حالت، فرآیند احساسی گفتاری و یا وجودی.
شرکت کنندگان در فرآیند: عناصر و عوامل فرآیند، که بر محور فرآیند عمل میکنند، که خود یا عامل فرآیند هستند یا فرآیند بر آنها اعمال می‌شود و یا از فرآیند بهره مند میگردند.
عناصر پیرامونی: عناصری که زمان، مکان، شیوۀ عمل، وسایل و شرایط فرآیند را به وجود میآورند.
مهاجر و نبوی(1376) بر مبنای رویکرد سیستمی‌– نقشی، با رهیافتی نقش گرا، به بررسی زبان شناسانه شعر امروز میپردازند. نویسندگان، ابتدا کلان نقش‌های‌اندیشگانی، بینافردی و متنی را بر اساس دیدگاه هلیدی تشریح میکنند و سپس بر اساس این رویکرد، به بررسی اشعار نیما میپردازند.
چارچوب نظری هلیدی، راهگشای بسیاری از پژوهشهای زبانی و ادبی گردیده است. خان جان و میرزا (1385) به مرور سه جریان فکری در حوزۀ شعر شناسی میپردازند و شعر را یک کنش ارتباطی، همانند سایر کنش‌های ارتباطی قلمداد میکنند و بر مبنای نظریۀ سیستمی- نقش گرای هلیدی (1985و1994) با ملاحظۀ الگوی پیشنهادی مهاجر و نبوی(1376) به تحلیل نقش گرایانه، از گفتمان شعری و پارامترهای زبانی و فرازبانی مؤثر در تحقق ارتباط شعری میپردازند.
فرهنگی(1385) با بررسی دقیق بسامدی واژگان، در چارچوب دستور نقش گرا، با تأکید بر آرای هلیدی در زبانشناسی نقشی- سیستمی، به توصیف و تفسیر ساخت متنی،‌اندیشگانی و بینافردی شعر پیغام ماهیهای سهراب سپهری پرداخته‌است و نتیجۀ بررسی‌های او، نشان می‌دهد که فضای شعر، پویا و متحرک است و ساختار روایی آن، یکی از عوامل انسجام آن محسوب می‌شود.
آقاگل زاده و دیگران(1390) در چارچوب رویکرد نقش گرای هلیدی، به سبک شناسی داستان بر اساس فعل پرداختهاند. آنان در پژوهش خود، به بررسی انواع فرآیندهای به کار رفته در آثار هدایت و آل احمد و تقسیم بندی فرآیندها به انواع مادی، ذهنی، رابطه‌ای ... وبسامد این فرآیندها و مقایسۀ آنها در چارچوب نظام گذرایی مطرح در دستور نقشگرای هلیدی پرداختهاند.
قبادی و رضایی جمکرانی(1390) با تأکید بر فرانقش‌اندیشگانی؛ انواع فرآیندهای آن، مشارکین و عناصر پیرامونی، به بررسی و مقایسۀ تشبیب در چهار قصیده، به ترتیب تاریخی میپردازند و بر اساس بسامد، انواع فرآیندها به بیان میزان خلاقیّت و نوآوری و نقطۀ مقابل آن، تقلید در این چهار قصیده پرداختهاند.
2-2-4- آواشناسی و واجشناسیآواشناسی و واج شناسی، دو زیرشاخۀ مهم و متمایز دانش زبانشناسی است که در عین تمایز توصیفی و عملکردی، به گونهای درهم تنیده‌اند، آواشناسی، به مطالعۀ اصوات زبان گفتاری انسان میپردازد و قدمت آن به 2500 سال پیش از میلاد مسیح میرسد. نخستین تحقیقات آواشناسی مکتوب را میتوان در بررسی‌های پانینی مربوط به قرن 5 ق. م، جستجو کرد. پانینی آواشناسی را مکان و طرز گفتار اصوات صامت میداند.
آواشناسی مدرن، با الکساند ملویل بل و با انتشار کتاب گفتار مرئی آغاز شد، که سیستمی‌از نشانه‌های دقیق را برای نوشتن اصوات ابداع کرد. مطالعۀ آواشناسی در اواخر قرن نوزدهم به سرعت رشد کرد.
اما واجشناسی برخلاف آواشناسی، مطالعۀ چگونگی الگوپذیری اصوات در داخل زبان است. واجشناسی ریشه در آواشناسی دارد، ولی بررسی جایگاه عناصر آوایی زنجیری و زبرزنجیری را در نظام زبان مشخص میکند و به بررسی قواعد ترکیب آواهای زبان، به منظور ایجاد ساخت آوایی زبان میپردازد.
در حوزۀ واجشناسی، مسائلی مانند آوا، واج و واجگونه، پایۀ هجا، تکیه، آهنگ و وزن شعر، مورد بررسی قرار میگیرد. دو اصطلاح مهم در واجشناسی، که تحلیل‌های پژوهش حاضر بر پایۀ آنها انجام گرفتهاست، واج و هجا است.
واج، آوایی است که میتواند در یک ساخت آوایی، جانشین آوای دیگری شود و ساخت آوایی دیگری را با معنایی متفاوت تولید کند. از این منظر، واج، آوایی است که ممیز معنا است. هجا‌ها بر اساس توالی رسایی میشوند و معمولاً یک واکه، در مرکز هجا و چند همخوان در آغازه و پایانۀ هجا قرار میگیرند.

دسته‌بندی نشده

No description. Please update your profile.

LEAVE COMMENT

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.