بانک پایان نامه های روانشناسی

بانک پایان نامه های ارشد - رشته روانشناسی - پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی عمومی,پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی کودکان,پایان نامه روانشناسی استثنائی-با فرمت ورد - متن کامل-

بانک پایان نامه های روانشناسی

بانک پایان نامه های ارشد - رشته روانشناسی - پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی عمومی,پایان نامه روانشناسی بالینی,پایان نامه روانشناسی کودکان,پایان نامه روانشناسی استثنائی-با فرمت ورد - متن کامل-

– (8)

هنگامی که رادیکال تشکیل‌شده، پس از افزایش زیرلایه غیراشباع، به اندازه کافی پایدار شد ATRA می‌تواند به ATRP گسترش داده شود. در آن حالت، واکنش این رادیکال با برگشت‌ناپذیر نخواهد بود و در نتیجه افزایش واحدهای آلکین بسیاری ممکن است. این واکنش تا حدی ادامه می‌یابد که تمام زیرلایه مصرف شود؛ بنابراین،ATRP بر پایه تعادل […]

– (8)

Please enter banners and links.

انجام ATRP با استفاده از و یک شروع‌کننده رادیکال آزاد کلاسیک به‌عنوان نقطه شروع به یک سامانه پلیمریزاسیون کنترل‌شده منجر می‌شود [42-43]. هالیدآلکیل و با انتقال درجای[29]هالید از به رادیکال با مرکزیت کربن تشکیل می‌شود؛اکسیژن از واکنش پلیمریزاسیون ممانعت به عمل می‌آورد [44].
در روش ATRP برای به دست آوردن پلیمرهای مشخص، واکنش تعادل باید شرایط زیر را برآورده سازد [45]:
واکنش شروع در مقایسه با واکنش انتشار باید سریع باشد؛
ثابت تعادل، یا kact/kdeact، باید در یک بازه قابل قبول قرار داشته باشد تا غلظت رادیکال‌ها را در سامانه ثابت نگه دارد؛
ثابت زمانی واکنش غیرفعال‌شدن باید در مقایسه با ثابت زمانی واکنش انتشار پایین باشد.
شرط اول اطمینان حاصل می‌کند که تمام زنجیرها در تمام طول زمان واکنش رشد می‌کنند. شرط دوم نیز لازم است تا غلظت ثابت رادیکال‌ها پایین باشد تا اختتام دومولکولی نسبت به واکنش‌های رشد حداقل گردد. اگر ثابت تعادل بسیار بزرگ باشد غلظت ثابت رادیکال‌ها نیز بالا خواهد بود. چون واکنش‌های اختتام متناسب با و واکنش رشد متناسب با می‌باشد، نسبت واکنش اختتام به واکنش رشد افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر تعادل باید تقریباً به طور کامل در سمت گونه‌های غیرفعال باشد. با چنین حالتی، اختتام حداقل می‌شود و عاملیت گروه انتهایی[30] عمدتاً در سراسر پلیمریزاسیون باقی می‌ماند.
شرط سوم تعداد مراحل رشد در یک تناوب فعال‌شدن/ غیرفعال‌شدن را مشخص می‌کند. به منظور کنترل توزیع وزن مولکولی تعداد تناوب‌های فعال‌شدن/ غیرفعال‌شدن در تمام طول زمان پلیمریزاسیون باید به اندازه کافی بزرگ باشد [46-47]. چنانچه شرط سوم برآورده شود پلیمرهایی با توزیع وزن مولکولی باریک به دست می‌آیند.
1-1-4- پلیمریزاسیون کنترل‌شده/ زنده از طریق روش RAFTدر سال 1998 میلادی، ریزاردو و همکارانش یک نوع از پلیمریزاسیون رادیکال آزاد کنترل‌شده جدید با عنوان RAFT را گزارش کردند [5-6]. این روش مشابه با روش SFRP امکان سنتز پلیمرهایی با وزن مولکولی، توزیع وزن مولکولی و ساختار ازپیش‌تعریف‌شده را فراهم می‌کند. مفهوم پلیمریزاسیون RAFT از کار قبلی همین گروه تحقیقاتی، که استفاده از ماکرومونومرهای متاکریلات به‌عنوان عوامل افزایش- جدایش[31] در سنتز کوپلیمرهای قطعه‌ای بوده نشأت می‌گیرد [48]. این فرآیند فقط در هموپلیمریزاسیون این ماکرمونومرها برگشت‌پذیر بود و در کوپلیمریزاسیون با مونومرهای غیر از متاکریلات کارآمد نیست. به سبب واکنش‌پذیری پایین آن‌ها، واکنش انتقال این ماکرومونومرهای متاکریلات توانایی رقابت با واکنش رشد را، به خصوص در غلظت‌های بالاتر مونومر، ندارند. به طور واضح، برای اینکه این فرآیند به صورت عمومی قابل استفاده باشد عوامل انتقال به زنجیر فعال‌تری باید سنتز شود. شروع این مسیر با کشف گونه‌های متفاوت فعال‌تر دارای باند دوگانه بر پایه دی‌تیو‌کربوکسیلات[32] صورت گرفت (طرح 1-6). ترکیباتی که قادراند در فرآیند RAFT استفاده شوند در ادامه توصیف خواهند شد.
فرآیند RAFT را می‌توان برای دامنه وسیعی از مونومرها در محیط‌های همگن و ناهمگن استفاده کرد [7، 9-10، 49]. شمای عمومی پذیرفته‌شده برای مکانیسم فرآیند RAFT در طرح 1-7 نشان داده شده است.

طرح 1-6: شکل کلی عامل RAFT [5]
باید ذکر شود که تمام واکنش‌ها به صورت تعادلی‌اند و در تمام این تعادل‌ها هر رادیکالی می‌تواند با هر گونه غیرفعال/عامل RAFT واکنش دهد.
در پلیمریزاسیون RAFT، برخلاف بعضی از دیگر روش‌های پلیمریزاسیون رادیکال آزاد کنترل‌شده، از یک شروع‌کننده متداول استفاده می‌شود. رادیکال‌های مشتق‌شده از این شروع‌کننده می‌توانند به گروه S=C عامل RAFT (1) یا به یک مونومر اضافه شوند؛ بنابراین یک رادیکال ناپایدار واسطه (2) تشکیل می‌شود و می‌تواند به مواد اولیه شکسته شود، یا اینکه یک گونه پلیمری موقتاً غیرفعال‌شده (3) به همراه یک رادیکال ، مشتق شده از عامل RAFT، تشکیل شود. این رادیکال باید به مونومر اضافه شود و پلیمریزاسیون را دوباره شروع کند. یک مشخصه در مکانیسم RAFT این است که گروه دی‌تیو‌کربوکسیلات (S=C(Z)S-) حاضر در عامل RAFT اولیه، در زنجیر پلیمر باقی می‌ماند و زنجیرهای غیرفعال پلیمری خود می‌توانند به عنوان عامل انتقال عمل کنند.

طرح 1-7: مکانیسم کلی پذیرفته‌شده برای روش RAFT
برای پلیمریزاسیون RAFT به منظور تبعیت از قوانین پلیمریزاسیون کنترل‌شده/ زنده چندین ویژگی مهم‌اند. واکنش تعویض باید در مقایسه با واکنش رشد سریع باشد. چنانکه از ساختار متقارن گونه‌های واسطه (4) درک می‌شود، ارجحیت در جهت جدایش وجود ندارد و احتمال تشکیل یا یکسان است. با فرض اینکه واکنش انتقال در مقایسه با واکنش رشد سریع باشد، رادیکال به سرعت بین زنجیرها تعویض می‌شود و تمام زنجیرها احتمال برابر برای واکنش با مونومر دارند و همگی با سرعت یکسان رشد می‌کنند.
برای توزیع وزن مولکولی نهایی باریک، همه زنجیرها باید در زمان یکسانی رشد کنند. بدین منظور، تبدیل اولیه عامل RAFT به گونه‌های پلیمر غیرفعال باید سریع باشد. معمولاً، جایگزینی کربن آلفا[33] گروه R با آلکیل‌های بزرگ‌تر خصیصه ترک‌کنندگی این گروه را افزایش می‌دهد و بنابراین گروه‌های ترک‌کننده آلکیل نوع سوم کنترل بهتری را روی ساختار مولکولی نسبت به گروه‌های ترک‌کننده آلکیل نوع اول و دوم دارند. همچنین جایگزینی با گروه‌هایی که می‌توانند رادیکال دفع‌شده را از طریق رزونانس پایدار کنند خصیصه ترک‌کنندگی گروه R را افزایش می‌دهد.
مثال‌هایی از گروه‌های ترک‌کننده مناسب 2- فنیل‌پروپ-2- ایل‌(کیومیل)[34] و 2- سیانوپروپ-2- ایل[35] هستند [5-6]. جنبه مهم دیگری که در ارتباط با گروه R می‌باشد توانایی شروع دوباره پلیمریزاسیون است. اگر رادیکال دفع‌شده به آهستگی به مونومر اضافه شود، ممکن است ممانعت و تأخیر در مراحل اولیه پلیمریزاسیون رخ دهد. این عمل منجر به تبدیل آهسته عامل انتقال و متعاقباً توزیع وزن مولکولی پهن می‌شود.
تعداد ثابت زنجیرها در طول واکنش اهمیت زیادی دارد، زیرا زنجیرهایی که از رشد متوقف می‌شوند یا زنجیرهایی که در مراحل نهایی پلیمریزاسیون شروع به رشد می‌کنند طول متفاوتی از بخش اصلی محصولات خواهند داشت. با فرض اینکه تبدیل عامل RAFT به زنجیرهای پلیمر غیرفعال سریع باشد غلظت زنجیرها در ابتدای واکنش پلیمریزاسیون برابر غلظت اولیه عامل RAFT ([RAFT]0) است. غلظت زنجیرها در انتهای پلیمریزاسیون با معادله 1-1 داده می‌شود:
(1-1)
که [RAFT]0 غلظت اولیه عامل RAFT و بنابراین غلظت زنجیرهای غیرفعال است. عبارت df([I]0-[I]t) تعداد زنجیرهای ایجادشده از تجزیه شروع‌کننده را نشان می‌دهد و معادله برقرار است. همچنین kd، ثابت سرعت تجزیه شروع‌کننده؛ f، ضریب کارآیی شروع‌کننده و d، تعداد زنجیرهای تولیدشده از واکنش رادیکال- رادیکال (تقریباً برابر 1 برای آلکیل‌اکریلات‌های سنگین‌تر) هستند. برای ثابت نگه‌داشتن تعداد زنجیرها در طول واکنش، عبارت توصیف‌کننده سهم شروع‌کننده باید در مقایسه با غلظت عامل RAFT قابل صرف‌نظر باشد. معادله 1-1 نشان می‌دهد که غلظت رادیکال‌ها در طول واکنش باید کم باشد تا میزان اختتام کم شود. برای اینکه همه زنجیرهای پلیمر گروه RAFT را تا درصد تبدیل‌های بالای مونومر به همراه داشته باشند، غلظت شروع‌کننده باید کم‌تر از غلظت عامل RAFT باشد. در برخی موارد، زمان پلیمریزاسیون به سبب غلظت کم شروع‌کننده طولانی می‌شود. متوسط عددی وزن مولکولی به صورت تئوری با معادله 1-2 به دست می‌آید:
(1-2)
MWRAFT و MWMonomer به ترتیب وزن مولکولی عامل RAFT و مونومر؛ P، میزان تبدیل مونومر؛ [M]0 و [RAFT]0 غلظت‌های اولیه مونومر و عامل RAFT هستند. از این معادله مشخص می‌شود هنگامی که هدف دست‌یابی به وزن مولکولی بالاست، میزان عامل RAFT و غلظت شروع‌کننده باید کم باشد. عموماً، هنگامی که هدف سنتز پلیمر با شاخص پراکندگی پایین است غلظت شروع‌کننده باید 4 تا 6 برابر کم‌تر از غلظت عامل RAFT باشد.
ترکیبات آلی که برای پلیمریزاسیون RAFT به‌کار می‌روند همگی بر پایه گروه‌های دی‌تیوکربوکسیلات‌اند. عوامل RAFT بسته به گروه فعال‌کننده (گروه Z) به چهار زیرگروه تقسیم می‌شوند. این زیرگروه‌ها عبارت‌اند از دی‌تیواسترها[36] [5-6]، زانتات‌ها[37] [50-51]، تری‌تیوکربونات‌ها[38] [52-53] و دی‌تیوکربامات‌ها[39] [54-56] (جدول 1-1).
جدول 1-1: عوامل مختلف RAFT
نوع عامل RAFT* Z R
دی‌تیواسترها Alkyl-, Aryl- معمولاً یک گروه آلکیل نوع سوم که با یک گروه الکترون‌کشنده جایگزین شده است.
زانتات‌ها Alkyl-O- تری‌تیوکربونات‌ها Alkyl-S- دی‌تیوکربامات‌ها R1R2-N-** * اخیراً کلاس پنجمی از عوامل RAFT کشف شده‌اند، که به جای گروه کلاسیک (-(C=S)S-)، گروه ((P=S)S3-) یا (>(P=S)S-) دارند.
** R1 یک گروه آلکیل می‌باشد، در حالیکه R2 برای دی‌تیوکربامات‌ها باید یک گروه الکترون‌کشنده باشد تا عوامل RAFT مؤثری باشند.
دی‌تیواسترها، به ویژه دی‌تیوبنزوات‌ها اولین ترکیباتی بودند که به‌عنوان عوامل RAFT استفاده شدند. دی‌تیواسترها از دی‌تیوکربونات‌ها، زانتات‌ها و دی‌تیوکربامات‌ها فعال‌تراند اما در مقایسه با سایر عوامل RAFT چندین ایراد اساسی دارند. دی‌تیواسترها یک رنگ صورتی متمایل به قرمز تیره دارند و بوی آن‌ها بسیار بد است. به علاوه، دی‌تیوبنزوات‌ها باعث تأخیر شدیدی در پلیمریزاسیون مونومرهایی مانند استایرن و اکریلات‌ها می‌شوند [57-60].
ثبت زانتات‌ها توسط رودیا[40] در زمان مشابهی که دی‌تیواسترها توسط دوپان به ثبت رسیدند اتفاق افتاد. سنتز زانتات‌ها از دی‌تیواسترها آسان‌تر است و برخی از نمک‌های آن‌ها به صورت تجاری در دسترس‌اند. این ترکیبات بی‌رنگ‌اند و بوی آن‌ها به مراتب کم‌تر از دی‌تیواسترهاست. به هر حال، ثابت انتقال آنها نسبتاً پایین است که به تولید پلیمرهایی با شاخص پراکندگی بالاتر منجر می‌شود.
دی‌تیوکربونات‌ها به منظور سنتز کوپلیمرهای سه‌قطعه‌ای طراحی شدند [61-62]. برخی از تری‌تیوکربونات‌ها به صورت تجاری موجود می‌باشند. در تری‌‌تیوکربونات‌ها نقش گروه فعال‌کننده توسط گروه –S- آلکیل انجام می‌شود. عوامل RAFT تری‌‌تیوکربونات‌ها عموماً ثابت انتقال بالایی دارند.
اولین دی‌تیوکربامات‌های مطالعه‌شده N،N- دی‌‌آلکیل‌دی‌تیوکاربامات‌ها[41] بودند، که عمدتاً مشابه ترکیباتی بودند که به‌عنوان اینیفرتر استفاده می‌شدند [3، 19]. به هر حال، N،N- دی‌‌آلکیل‌‌دی‌تیوکاربامات‌ها در نهایت نشان دادند که توانایی انجام پلیمریزاسیون کنترل‌شده را ندارند. این عمل به باند دوگانه با فعالیت کمتر نسبت داده شد که خود به سبب گسترده‌کردن جفت‌الکترون غیرباندی روی نیتروژن توسط گروه تیوکربونیل بود. این به نوبه خود به یک خاصیت باند دوگانه کاهش‌یافته در باند تیو‌کربونیل[42] منجر می‌شود که سرعت افزایش در اتم گوگرد و نهایتاً سرعت کلی انتقال به زنجیر را کاهش می‌دهد. به هر حال، اگر نیتروژن جزئی از یک سامانه آروماتیک، یا گروه‌های الکترون‌کشنده جایگزین شده باشد، دی‌تیوکاربامات‌ها عوامل RAFT فعالی هستند [63-66]. شرایط واکنش به روش RAFT، بسیار مشابه سامانه‌های معمول رادیکال آزاد است و همین امر استفاده از آن را در صنعت تسهیل می‌کند. چنانچه در مقیاس صنعتی و در دماهای بالا از این روش استفاده شود عدم پایداری گروه‌های انتهایی RAFT می‌تواند مسئله‌ساز باشد. تخریب عامل RAFT در دماهای بالاتر از °C120 سبب محدودشدن سقف دمای کاربری راکتور است [65]. پس باید محدودیت دمایی و پایداری عامل RAFT در هنگام انتخاب، مدنظر قرار گیرد. چنانچه افزایش دما تنها گزینه افزایش سرعت نباشد می‌توان با افزایش فشار به این هدف دست یافت [66]. پایداری عامل RAFT در حلال‌های گوناگون نیز حائز اهمیت است.
حلال‌هایی مانند اترهای حلقوی مثل دی‌اُکسان[43] یا THF[44]، با اینکه حلال‌های بسیار خوبی برای پلیمرها هستند،می‌توانند سبب اکسیدشدن گروه انتهایی و در نتیجه ناکارآمدی عامل RAFT شوند [67].
1-1-5- پلیمریزاسیون کاتالیستی انتقال زنجیر برگشت‌پذیر (RTCP)در سال‌های اخیر، گوتو[45] و همکارانش روش جدیدی از پلیمریزاسیون‌های رادیکالی زنده را با عنوان پلیمریزاسیون کاتالیستی انتقال زنجیر برگشت‌پذیر[46] توسعه داده‌اند که در آن از ترکیبات قلع[47]، ژرمانیوم[48]، فسفر[49] و یا نیتروژن به عنوان کاتالیست فعال‌سازی برگشت‌پذیر استفاده می‌شود [68-73]. همچنین این روش اولین روش در سامانه‌های پلیمریزاسیون رادیکالی زنده است که از عناصر غیر از فلزهای واسطه به عنوان کاتالیست مؤثر استفاده می‌کند. در این روش، کاتالیست افزوده‌شده به عنوان غیرفعال‌کننده رادیکال پلیمری عمل می‌کند (طرح 1-8). سپس رادیکال حاصل از این امر، در نقش فعال‌کننده رادیکال‌های غیرفعال عمل و دوباره کاتالیست و رادیکال‌های آزاد تولید می‌کند. این چرخه امکان فعال‌سازی پلیمر هالوژن‌دار را به دفعات فراهم می‌کند و از دیدگاه مکانیسم, این فرآیند یک انتقال زنجیر برگشت‌پذیر است.

طرح 1-8: مکانیسم عمومی روش RTCP [68]
1-2- استفاده از پلیمریزاسیون کنترل‌شده/”زنده” برای تهیه نانوکامپوزیت‌هاپیشرفت‏های اخیر در روش‌های پلیمریزاسیون کنترل‏شده امکان کنترل دقیق ساختار پلیمر متصل‌شونده روی سطح مواد و دانسیته اتصالات سطح را فراهم می‏کند. روش‏های پیوندزنی[50] پلیمرها ابزار متنوع و پرکاربردی برای اصلاح کووالانسی مواد فراهم می‏کند [6]. این روش‌ها به سه گروه عمده “پیوند به”[51]،”پیوند از”[52] و “پیوند به واسطه”[53] تقسیم‏بندی می‏شوند. در روش “پیوند به”، پلیمر حاوی یک گروه عاملی مناسب، با سطح مواد واکنش می‏دهد تا زنجیرهای متصل‏شده به صورت شیمیایی تشکیل دهد. با این حال، در این روش به دلیل ممانعت فضایی ایجادشده از طریق زنجیرهای متصل‏شده قبلی، نفوذ زنجیرهای پلیمر بعدی بر روی سطح رفته‏رفته مشکل‏تر ‏و این امر منجر به دانسیته اتصالات سطحی پایینی می‏شود. در روش “پیوند از” شروع‏کننده‏ها از ابتدا به سطح متصل می‏شوند وپلیمریزاسیون از سطح شروع می‏شود. چون نفوذ مونومرها توسط زنجیرهای پلیمر موجود بر روی سطح متوقف نمی‏شود، احتمال دست یافتن به دانسیته اتصالات بالا با این روش بیشتر است.
1-2-1- روش “پیوند به”روش “پیوند به” یک راه آسان برای اصلاح سطح مواد است که در آن زنجیر پلیمر عامل‏دارشده به زیرلایه[54] که به صورت متناسب با عامل زنجیر، عمل‏آوری[55] شده است متصل می‏شود. در حالت کلی، روش “پیوند به” شامل واکنش زنجیرهای پلیمر با سطح نانوذرات اولیه یا عامل‏دارشده است. طرح1-9 شمای کلی از این روش را برای پیوندزدن زنجیر‏های پلیمری به سطح نانولوله‏های کربنی نشان می‏دهد. یکی از واکنش‏هایی که در این روش به کار گرفته شده، اتصال رادیکالی به سطح نانولوله است. برای انجام این اصلاح شیمیایی کافی است که یک رادیکال با مرکز پلیمری در مجاورت نانوذرات تولید شود. در روش NMP، زنجیر پلیمر در حال رشد با گروه انتهایی نیتروکسیل خاتمه می‏یابد که با حرارت ناپایدار است. بنابراین در این روش، برای عامل‌دارکردن نانوذرات، ابتدا با استفاده از فرآیند NMP ساختار پلیمری تهیه می‏شود و سپس در مجاورت نانوذرات تا دماهای بالا حرارت داده می‏شوند. تحت این شرایط گروه‏های نیتروکسیل تجزیه می‏شوند و ماکرورادیکال‏های پلیمری تشکیل می‏شود که قادر به اتصال به سطح نانوذرات هستند.

طرح1-9: شمای کلی روش “پیوند به” برای عامل‏دارکردن نانولوله‏های کربنی با پلیمر
در روش RAFT، پلیمرهای تهیه‌شده از این روش معمولاً حاوی گروه‏های انتهایی دی‌تیواستر یا ‏تری‌تیوکربنات هستند که به راحتی می‏توانند به تیول کاهش یابند. میل‏ترکیبی زیاد تیول‏ها به سطح فلزات، مخصوصا طلا، اصلاح زیرلایه‏های فلزی متنوعی را با زنجیرهای پلیمری ازپیش‌تهیه‌شده امکان‏پذیر می‌کند [74]. مک‌کورمیک[56] و همکارانش [75] یک فرآیند یک مرحله‏ای آسان را برای تهیه نانوذرات فلزات واسطه پایدارشده با کوپلیمر توسعه دادند (طرح1-10). در این روش، از واکنش احیای گروه انتهایی دی‌تیواستر در زنجیر پلیمری حاصل از پلیمریزاسیون RAFT با یک کمپلکس فلزی یا جامد فلزی، که در محیط آبی اتفاق می‏افتد، نانوذرات فلز واسطه پایدارشده با پلیمر به دست می‏آید.

طرح1-10: تهیه نانوذرات فلز واسطه پایدارشده با پلیمر [75]
با این که روش “پیوند به” یک روش آسان برای اصلاح سطح زیرلایه با پلیمرهای دلخواه ازپیش‌تهیه‌شده به روش RAFT است، اما مشکل ذاتی این روش، دانسیته اتصالات پایین سطح و ضخامت کم لایه پلیمری متصل به زیرلایه است. برای غلبه بر این مشکل، توجه زیادی به اصلاح مواد از طریق پلیمریزاسیون RAFT آغاز شده از سطح معطوف شده است.
1-2-2- روش پلیمریزاسیون آغازشده از سطحپلیمریزاسیون آغازشده از سطح به دلیل قابلیت کنترل دقیق ساختار پلیمر متصل‏شده با دانسیته اتصالات کم تا زیاد به عنوان یک روش اصلاح سطح مواد توسعه یافته است. در این روش، با در نظر گرفتن روش RAFT‌ در کنار روش‏های دیگر پلیمریزاسیون کنترل‌شده، دو مسیر عمومی‏برای تهیه زنجیرهای پلیمری متصل به سطح وجود دارند که شامل استفاده از (1) شروع‏کننده متصل به سطح و عامل RAFT آزاد در حلال در مورد پلیمریزاسیون RAFT )، و (2) عامل RAFT متصل به سطح با یک روش شروع مناسب، هستند که در هر دو مورد، زنجیرهای پلیمری قادر به رشد از سطح مواد می‏باشند. بنابراین در مقایسه با روش “پیوند به”، پلیمریزاسیون RAFT آغازشده از سطح، روش بسیار مناسب‌تری برای ساختن لایه‏های متراکم و ضخیم پلیمری بر روی سطح مواد ‏است.
1-2-2-1- روش “پیوند از”
روش “پیوند از”، پلیمریزاسیون مونومرها با استفاده از شروع‏کننده‏های نشانده‌شده بر سطح نانوذرات را شامل می‏شود. این شروع‏کننده‏ها با واکنش‏های عامل‏دارسازی مختلف اعم از واکنش شیمیایی گروه اسیدی با نواقص ساختاری و عامل‏دارسازی سطح نانوذرات، که برای کوچک مولکول‏ها توسعه داده شده‏اند، به صورت کووالانسی به نانوذرات وصل می‏شوند. مزیت روش “پیوند از” این است که رشد پلیمر با ممانعت فضایی محدود نمی‏شود و این امر به اتصال پلیمرهایی با وزن مولکولی بالا به نانولوله‏ها منجر می‌شود.آدرانوف[57] و همکارانش اولین گزارش در مورد اتصال پلی‌آکریلات‏ها به نانولوله‏های کربنی به روش ATRP را منتشر کردند [76] که در آن گروه‌های شروع‏کننده متصل‌شده به نانولوله‌ها طی یک فرآیند دومرحله‏ای تولید شدند. به این ترتیب که ابتدا با استفاده از 4- هیدروکسیل‌فنیل‌گلیسین و اکتانال یک واکنش حلقه‌زایی 1،3- دوقطبی انجام شد تا حلقه‏های پیرولیدین حاوی فنول بر روی نانولوله‏ها متصل شوند، سپس فنول‌های موجود با 2- برموایزوبوتیریل‌بروماید واکنش دادند (طرح 1-11). آلفابرمواسترهای به دست‌آمده به عنوان شروع‏کننده، برای اتصال پلی‏متیل‏متاکریلات و پلی(ترشیوبوتیل‌اکریلات) به سطح نانولوله‏ها استفاده شدند. البته با استفاده از این روش، در زمان‏های پلیمریزاسیون کوتاه، وزن مولکولی‏های بالا با توزیع پهن به دست آمدند که این امر نشان‏دهنده غیرزنده‌بودن این پلیمریزاسیون است که دلیل آن می‌تواند واکنش نانولوله‏ها با رادیکال‏های رشدکننده باشد که ماهیت زنده‌بودن فرآیند را به شکل زیان‌آوری تحت تأثیر قرار می‏دهد.

طرح 1-11: سنتز ماکروشروع‏کننده با استفاده از روش ATRP [76]
فورد[58] و همکارانش [83] با استفاده از واکنش استریفیکاسیون، 2- هیدروکسیل-2- برموپروپیانات را به عامل‏های اسیدکربوکسیلیک موجود بر روی SWNT اتصال دادند (طرح 1-12) و به چگالی اتصالات حدود 4 شروع‏کننده به ازای 1000 کربن در نانولوله دست یافتند که البته در حلال‌های آلی انحلال‌ناپذیر بودند. اتصال بوتیل‌متاکریلات به سطح SWNT، انحلال‏پذیری نانولوله در حلال‏های آلی را بسیار بهبود بخشید و پایداری محلول کامپوزیت PnBMA-SWNT با افزایش میزان پلیمر افزایش یافت.

طرح 1-12: تهیه ماکروشروع‏کننده‏های ATRP با استفاده از گروه‏های اسیدی متصل به نانولوله و پلیمریزاسیون nBMA از سطح این نانولوله‏ها [77]
باسکاران[59] [78] و گائو[60] [79] روش ATRP “پیوند از” را برای سطح MWCNT با استفاده از ماکروشروع‌کننده تهیه‌شده توسط فورد [77] استفاده کردند. آن‌ها گروه‏های اسیدکربوکسیلیک روی سطح اکسیدشده MWCNTها را به آسیل‌کلراید تبدیل کردند و شروع‏کننده ATRP را، از طریق واکنش با هیدروکسیل- 2- برموایزوبوتیرات، روی سطح نانولوله نشاندند. سپس پلیمریزاسیون متیل‌متاکریلات و استایرن از این شروع‏کننده‏های متصل به سطح در محیط پلیمریزاسیون توده‏ای انجام شد (طرح 1-13). این محصولات در حلال‏های آلی مانند THF، کلروفرم، دی‌کلرومتان و تولوئن حل شدند. زنجیرهای پلیمری جداشده از سطح نانولوله‌ها وزن مولکولی بسیار کم‌تری از پلیمر به‌دست‌آمده از پلیمریزاسیون استایرن در غیاب نانولوله‏ها داشتند. آن‌ها هیچ توضیحی برای این مشاهده گزارش نکردند، ولی نشان دادند که پلیمرهای متصل‏شده زنده می‏مانند و می‏توانند برای تولید کوپلیمرهای قطعه‌ای استفاده شوند.

طرح 1-13: سنتز PMMA و PS با استفاده از ماکروشروع‌کننده‏های برپایه نانولوله به روش پلیمریزاسیون آغاز شده از سطح [78]
روش “پیوند از” برای پلیمریزاسیون مونومرهای مختلفی با استفاده از روش RAFT نیز استفاده شده است. با توجه به این که شروع‌کننده در این نوع پلیمریزاسیون‌ها همان شروع‌کننده متداول پلیمریزاسیون رادیکالی، مانند ترکیبات پراکساید و آزو، است، از نظر ماهیت روش تفاوت خاصی با پلیمریزاسیون رادیکالی معمولی ندارند. بام[61] و همکارانش [80] از 2- فنیل‌پروپ-2- ایل‌دی‌تیوبنزوئات[62] برای پیوندزدن PS، PMMA،PDMA و کوپلیمرهای آن‌ها به زیرلایه‌های سیلیکات با استفاده از شروع‏کننده آزو متصل‌شده به سطح توسط یک عامل اتصال سیلانی استفاده کردند (طرح 1-14). به دلیل غلظت کم مراکز شروع‏کننده بر روی سطح، که می‏توانند با مقادیر کم ناخالصی موجود در مخلوط واکنش اختتام بیابند، مقداری شروع‏کننده آزاد نیز به مخلوط واکنش افزوده می‏شود که می‏تواند به عنوان از بین‌برنده ناخالصی‏ها و تسهیل‏کننده رشد زنجیرهای پلیمری پیوندزده‌شده عمل کند. علاوه بر شروع‏کننده متصل‌شده روی سطح زیرلایه‏ها، افزایش غلظت شروع‏کننده‏های آزاد باعث ایجاد یک لایه پلیمر ضخیم‏تر می‏شود اما کنترل پلیمریزاسیون را کاهش می‏دهد. با افزایش مداوم مونومر، یک افزایش خطی در ضخامت فیلم مشاهده شد که نشان‏دهنده ویژگی زنده‌بودن زنجیرهای پلیمر پیوندزده‌شده است. البته حضور مقادیر زیاد پلیمر متصل‌نشده در محصول نهایی و نیاز به فرآیند اضافی جداسازی و خالص‏سازی بعد از پلیمریزاسیون از معایب این روش است.

طرح 1-14: فرآیند عمومی‏پلیمریزاسیون RAFT آغازشده از سطح یک شروع‏کننده آزو متصل به سطح [80]
1-2-2-2- اتصال با استفاده از عوامل انتقال زنجیر متصل به سطحاین روش مختص پلیمریزاسیون RAFT است که با استفاده از روش‌های “گروه R” و “گروه Z” انجام می‌شود (طرح1-15). در روش “گروه R”، عامل RAFT از طریق گروه ترک‌کننده R‏ به سطح زیرلایه متصل می‏شود. زیرلایه جامد به عنوان بخشی از گروه ترک‌کننده R عمل می‏کند و در نتیجه رادیکال‏های در حال رشد بر روی بخش انتهایی پلیمر متصل به سطح قرار می‌گیرند و رشد زنجیرهای پلیمر را تسهیل می‏کنند. این روش شبیه یک روش “پیوند از” است [81-93]. در روش “گروه Z”، عامل RAFT از طریق گروه Z پایدارکننده به سطح زیرلایه وصل می‏شود. از آنجا که عامل RAFT در این روش به طور همیشگی به سطح می‏چسبد، این روش نیز شبیه یک روش “پیوند از” است. رادیکال‏های پلیمری قبل از اینکه از طریق واکنش‏های انتقال زنجیر با عوامل RAFT پیوندزده‌شده به سطح زیرلایه متصل شوند، همواره در حلال رشد می‏کنند [94-95].

طرح 1-15: مقایسه روش‏های “گروه R” و “گروه Z” برای پلیمریزاسیون RAFT آغازشده از سطح
اتصال گروه R عامل RAFT برای پلیمریزاسیون آغاز شده از سطح بر روی سطح زیرلایه‏های مختلفی اعم از سطوح سیلیکاتی شامل نانوذرات سیلیکا [83-84] و سیلیکات‏های لایه‌ای [90-93]، نانوذرات CdSe [91]، نانوذرات طلا [92] و نانولوله‏های کربنی [85-88] گزارش شده است.
تسوجی[63] و همکارانش [83]، اولین کاربرد پلیمریزاسیون RAFT آغازشده از سطح را در اصلاح ذرات سیلیکا از طریق روش “گروه R” گزارش دادند. آن‌ها ابتدا یک ماکروشروع‏کننده ATRP را روی سطح ذرات سیلیکا نشاندند و از طریق واکنش افزایشی انتقال اتم با 1- فنیل‌اتیل‌دی‌تیوبنزوئات[64] در حضور CuBr آن را به یک گروه انتهایی عامل RAFT تبدیل کردند. سپس پلیمریزاسیون RAFT استایرن در دمای C°110 با عامل RAFT آزاد در محلول انجام شد. افزودن عامل RAFT آزاد در محلول نه تنها پلیمریزاسیون آزاد در فاز توده را کنترل کرد بلکه پلیمریزاسیون پیوندی را در درصد تبدیل‏های بالا نیز تحت کنترل نگه داشت. همچنین رادیکال‏های پیوندزده‌شده با سرعت بالایی دستخوش اختتام دومولکولی می‏شوند. این ترکیب مجدد[65] به مهاجرت سریع رادیکال‏ها روی سطح در اثر واکنش‏های انتقال از زنجیر متوالی نسبت داده می‏شود که در یک سامانه ATRP مشاهده نمی‏شود (طرح 1-16). همچنین دانسیته پیوند روی سطح یک مقدار بحرانی دارد که در مقادیر کم‌تر از آن، مهاجرت رادیکال‏ها روی سطح به سختی انجام می‌شود.

طرح 1-16: مقایسه فرآیندهای کلیدی در پلیمریزاسیون‌های کنترل‌شده/ زنده [83]
بویس[66] و همکارانش [89]، از یک استراتژی مشابه برای تهیه مجموعه‌ای از برس‏های کوپلیمر دوقطعه‌ای شامل PMMA-b-PDMAEMA، PMMA-b-PS و PS-b-PMMA بر روی سطح زیرلایه‏های سیلیکاتی استفاده کردند. برای این کار، با استفاده از واکنش ATA، شروع‏کننده ATRP نشانده‌شده روی سطح به یک عامل RAFT تبدیل شد. البته مقداری عامل RAFT به صورت آزاد، برای کنترل رشد برس‏های پلیمری، به سامانه اضافه شد. محصول حاصل از این روش، توزیع وزن مولکولی باریک و وزن مولکولی قابل پیش‌بینی دارد اما مقادیر زیادی پلیمر آزاد نیز به دلیل عوامل RAFT آزاد در پلیمریزاسیون به وجود می‏آیند که نیاز به مراحل خالص‏سازی دشواری دارد. برای غلبه بر این مشکل، لی[67] و همکارانش [84]، یک استراتژی متفاوتی را برای سنتز برس‏های پلیمری بر روی سطح نانوذرات سیلیکا به کار گرفتند. آن‌ها یک عامل RAFT سیلانی را در سه مرحله تهیه کردند و با سطح نانوذرات سیلیکا واکنش دادند تا عامل RAFT روی سطح نشانده شود (طرح 1-17). با استفاده از این عوامل RAFT، برس‏های هموپلیمر و کوپلیمر قطعه‌ای PS و PBA بر روی سطوح نانوذرات سیلیکا از طریق پلیمریزاسیون RAFT آغازشده از سطح و بدون افزودن عامل RAFT آزاد در محلول تهیه شدند. البته آن‌ها، برای جلوگیری از واکنش‌های اختتام زیاد، از غلظت بسیار کم شروع‌کننده استفاده کردند و پلیمریزاسیون را، برای جلوگیری از بروز پدیده ژل و همچنین واکنش رادیکال‌های پلیمری بین ذره‌ای، تا درجه تبدیل‌های بسیار پایین ادامه دادند. زنجیرهای پلیمری پیوندزده‌شده با این روش، توزیع وزن مولکولی باریک و وزن مولکولی قابل پیش‌بینی داشتند، که نشان‌دهنده شرکت عوامل RAFT ثابت‌شده بر روی سطح، با فعالیت مناسب در پلیمریزاسیون است. البته تأخیر در پلیمریزاسیون نیز مشاهده شد که به تجمع زیاد موضعی عامل RAFT نسبت داده می‏شود و به دلیل کمبود ساختار گروه R نوع سوم، این روش برای کنترل پلیمریزاسیون مونومرهای متاکریلاتی قابل استفاده ‏نیست. بنابراین آن‌ها، 4- سیانوپنتانوئیک‌اسید‌دی‌تیوبنزوئات[68] را بر روی سطح نانوذرات سیلیکا نشاندند و برای تهیه PS و PMMA استفاده کردند(طرح 1-18) [93]. در این روش، نانوذرات عامل‏دارشده با گروه‏های آمینی ابتدا از طریق واکنش 3- آمینوپروپیل‌دی‌متیل‌اتوکسی‌سیلان[69] با ذرات سیلیکا تهیه شدند.
تلاش اولیه برای واکنش مستقیم CPDB با نانوذرات سیلیکای عامل‏دارشده با گروه آمینی به دلیل آمینولیز (تجزیه آمینی) گروه دی‌تیوبنزوات CPDB شکست خورد. بنابراین گروه کربوکسیل CPDB ابتدا از طریق واکنش با 3- مرکاپتوتیازولین[70] فعال شد. در اثر توانایی پیوند آمیدی فعال‌شده با مرکاپتوتیازولین در استفاده انتخابی گروه‏های آمینی در حضور گروه‏های دی‌تیوبنزوات، واکنش CPDB فعال شده با نانوذرات سیلیکای عامل‏دارشده با گروه آمینی به تولید نانوذرات سیلیکای متصل به CPDBمنجر شد. پلیمریزاسیون متیل‌متاکریلات و استایرن با نانوذرات سیلیکای متصل‏شده با CPDB بدون افزودن عامل RAFT آزاد در محلول انجام و به تولید پلیمر‏های متصل به سطح با توزیع وزن مولکولی باریک و وزن مولکولی‏های قابل پیش‌بینی منجر شد.

طرح 1-17: روش سنتز عامل RAFT نشانده‌شده بر روی نانوذرات سیلیکا [84]

طرح 1-18: روش اتصال CPDB بر روی نانوذرات سیلیکا [93]
در مقایسه با روش “گروه R”، توجه نسبتاً کمی به روش “گروه Z” شده است. در روش “گروه Z”، عامل RAFT در تمام زمان پلیمریزاسیون نزدیک سطح قرار دارد و واکنش‏های انتقال زنجیر بین رادیکال‏های پلیمری در حال رشد و عوامل RAFT متصل‏شده باید نزدیک سطح زیرلایه‏ها انجام گیرند؛ بنابراین ممانعت فضایی ناشی از زنجیر‏های پلیمری متصل‏شده می‏تواند به شدت این واکنش‏ها را تحت تأثیر قرار دهد و دست‌یابی به دانسیته زیاد پیوند پلیمر را مشکل کند. با این حال، چون رشد زنجیر‏های پلیمری در روش “گروه Z” فقط در محلول اتفاق می‏افتد، زنجیر‏های پلیمری متصل به سطح همیشه غیرفعال هستند، که این امر روش “گروه Z” را از اختتام دومولکولی رادیکال‏های پیوندزده‌شده که اغلب در روش “گروه R” مشاهده می‏شود مستثنی می‏کند.

پرییر[71] و همکارانش [94] از عامل RAFT متوکسی‌کربونیل‌فنیل‌متیل‌دی‌تیوبنزوئات[72] بر پایه سیلیکا برای انجام پلیمریزاسیون متیل‌متاکریلات استفاده کردند. آن‌ها [95] از عامل RAFT3- متوکسی‌کربونیل‌فنیل‌متیل‌سولفانیل‌تیوکربونیل‌سولفانیل‌پنتانوئیک‌اسید[73] بر پایه سیلیکا استفاده کردند (طرح 1-19).

طرح 1-19: روش سنتز ذرات سیلیکا پیوندزده‌شده با پلیمر به روش “گروه Z” [95]
1-2-3- روش “پیوند به واسطه”علاوه بر روش‏های پر کاربرد “پیوند به” و “پیوند از” در سال‏های اخیر یک روش جالب و مؤثر دیگری نیز برای پیوندزدن پلیمر‏ها به سطح مواد از طریق پلیمریزاسیون RAFT توسعه یافته است [96-99]. البته این روش نیز مانند دو روش شناخته شده قبلی، قابلیت انجام با دیگر روش‏های پلیمریزاسیون زنده را دارد. در این روش که اصطلاحا “پیوند به واسطه”[74] (پیوند از طریق) نامیده می‏شود، سطح ذرات با یک گروه قابل پلیمرشدن اصلاح می‏شود و سپس پلیمر در حال رشد از طریق این گروه به صورت کووالانسی به سطح ذره می‏چسبد. دانسیته اتصالات در مقایسه روش “پیوند به” نسبتاً بالا است، اما از آنجایی که ذره اصلاح شده با مونومر، یک ماده چند عاملی است، ممکن است بین زنجیرهای پلیمری اتصالات عرضی به وجود بیاید. ناکاتا[75] و همکارانش [99] نانوذرات سیلیکا عامل‏دارشده با متاکریلات (SiO2-MMA) را از طریق واکنش نانوذرات کلوئیدی سیلیکا با 3- متاکریلوکسی‌پروپیل‌دی‌متیل‌کلروسیلان به دست آوردند (طرح 1-20). آن‌ها در ادامه با افزودن تعلیق نانوذرات عامل‏دارشده به مونومر متیل‌متاکریلات نانوکامپوزیت‏های PMMA-SiO2 سنتز کردند. یکی از مزیت‏های این روش این است که نانوذرات اصلاح‌شده با متاکریلات پراکنش نسبتاً پایداری دارند؛ بنابراین، احتمال تجمع ذرات را که گاهی در روش‏های چندمرحله‌ای “پیوند از” مشاهده می‏شود، کاهش می‏دهد. دومین مزیت روش “پیوند به واسطه” این است که با استفاده از این روش می‏توان از مقدار سیلیکای یکسانی برای رسیدن به وزن مولکولی‏های مختلف استفاده کرد. این امر بر خلاف روش “پیوند از” است که در آن مقدار سیلیکا و غلظت عامل RAFT شدیداً به هم وابسته‌اند.

طرح 1-20: تهیه نانوکامپوزیت PMMA-SiO2 به روش “پیوند به واسطه” [99]
1-3- پلیمرهای حرارت پاسخگو1-3-1- مقدمهپلیمرهایی که به یک تغییر خاصیت در برابر تغییرات محیطی واکنش نشان می‌دهند اغلب به عنوان مواد محرک پاسخگو[76]، فعال[77] یا هوشمند[78] یاد می‌شوند. در مواردی که محرک خارجی[79] دما باشد، گفته می‌شود که پلیمر خواص حرارت پاسخگو ارائه می دهد. ویژگی جالب توجهی که با تغییر دما می‌تواند تحت تاثیر قرار گیرد حلالیت پلیمر در سیستم های آبی است. علاوه بر زنجیرهای پلیمر حل‌شده، پلیمرهای حرارت‌پاسخگو می‌توانند به شکل های فیزیکی متفاوتی از قبیل هیدروژل‌ها[80]، سطوح عامل‌دارشده[81]، غشاها[82]، مایسل‌ها[83] و گونه‌های متفاوتی از ذرات طراحی شوند [100].
در سال‌های اخیر،پلیمرهای حرارت‌پاسخگو که حلالیتشان در آب دستخوش تغییر می‌شود بر اساس کاربردهای وسیعشان، در زمینه‌های جالب توجه از قبیل کروماتوگرافی پروتئین[84] [101]، حسگرها[85] [102]، جذب پروتئین[86] و مهندسی بافت[87] [103]، رهایش دارو[88] با محرک دما و طب احیاکننده[89] [104-107]، توجهات زیادی را به خود جلب کرده‌اند. امروزه مکانیسم‌های پلیمریزاسیون‌ کنترل‌شده/”زنده” برای سنتز پلیمرهای حرارت‌پاسخگو به طور گسترده به کار گرفته می‌شودکه ابزاری کامل برای ایجاد ساختارهای پلیمری پیشرفته و امکان ترکیب پاسخگویی به حرارت همراه با پاسخگویی ثانویه به دیگر محرک‌های محیطی از قبیل مقدار pH، میدان مغناطیسی یا نور درون یک مولکول را امکان‌پذیر می‌کند[108]. شناخته‌شده‌ترین پلیمراز میان پلیمرهایی که به تغییرات دما در محلول آبی با تغییر حلالیت واکنش نشان می‌دهند، پلی(N- ایزوپروپیل‌آکریل‌آمید)[90] است که دارای دمای محلول بحرانی کمتر[91] در آب می‌باشد. این دما، که در آن پلیمر از حالت آبدوست به آبگریز تغییر می‌کند، در PNiPAm به دمای بدن نزدیک است[109]. پیشرفت در طراحی و کاربرد PNiPAm جدید بر پایه کوپلیمرهای حرارت پاسخگو در طی سال‌های گذشته تاکنون گستره‌ای از مقالات مروری را پوشش داده است[104-105،110]. از سوی دیگر، علاوه بر پلیمرهایی که دارای ساختار مشابه پلی‌آکریل‌آمید[92] هستند پلیمرهای دیگری نیز وجود دارند که با وجود تفاوت در ساختاردر آب رفتار LCST نشان می‌دهند.از جمله این پلیمرها می‌توان به متیل‌سلولز[93]، پلی‌اترها[94]، پلی(2-اگزازولین)ها[95]، پلی(N,N- دی‌متیل‌آمینواتیل‌متاکریلات)[96]، پلی‌(وینیل‌کاپرولاکتان)[97]، پلی‌پپتیدهای[98] خاص یاپلی(متیل‌وینیل‌اتر)[99] [106،111] اشاره کرد.
1-3-2- روش های بررسی پلیمرهای حرارت‌پاسخگو در محلولهنگامی که یک پلیمر در یک حلال مناسب به صورت مولکولی حل می‌شود ممکن است تحت افزایش یا کاهش دما نامحلول شود و سپس در محلول رسوب کند. به عبارت دیگر مخلوط دوتایی پلیمر- حلال دستخوش یک انتقال فاز ناشی از دما از یک سیستم تک‌فاز به یک سیستم دوفاز ناشی از وجود فاصله امتزاج‌پذیری در نمودار فازی می‌شود[112-113]. اگر افزایش دما موجب جدایش فاز شود سیستم رفتار LCST نشان می دهد. به عبارت دقیق‌تر پلیمر به سادگی از محلول رسوب نمی‌کند اما دو فاز در تعادل با هم قرار می‌گیرند که به موجب آن یک فاز غلظت بالایی از پلیمر و فاز دیگر غلظت پایینی از پلیمر دارد. همانگونه که در شکل 1-1 نشان داده شده است LCST به عنوان دمای کمینه دونقطه ای[100] یا منحنی همزیستی[101] نمودار فازی تعریف می‌شود. غلظت متناظر غلظت محلول بحرانی کمتر LCST است و بالعکس، جایی که جدایش فاز تحت کاهش دما رخ می‌دهد رفتار دمای محلول بحرانی بیشتر[102] نامیده می‌شود.
269811576835(ب)
00(ب)
-21209012065(الف)
00(الف)

شکل 1-1: نمودار فازی برای مخلوط دوتایی پلیمر- حلال نشان دهنده (الف) رفتار LCST (ب) رفتار UCST
به دلیل کاربردهای متعدد در علم زیست‌پزشکی توجه روبه رشدی به پلیمرهای نشان‌دهنده رفتار LCST در آب وجود دارد. چنین پلیمرهایی در دماهای پایین به صورت آبدوست و در دماهای بالا به صورت آبگریز رفتار می کنند. در زیر دمای وااختلاط[103] محلول، پلیمر قادر به تشکیل پیوندهای هیدروژنی با مولکول های آب احاطه‌کننده خود در نتیجه آبدارشدن[104] است. با افزایش دما پیوندهای هیدروژنی تضعیف می‌شوند و مولکول های آب از ساختار پلیمر به توده آب خارج می‌شوند. در نتیجه زنجیرهای پلیمر به صورت جزئی کم آب شده[105] و تجمع می‌کنند.

شکل 1-2: انتقال کلاف به کره یک پلیمر حرارت پاسخگو در محلول آبی
از آنجا که جدایش فاز با تغییرات کانفورماسیونی[106] پلیمر همراه است. چنین اثری اغلب به عنوان انتقال کلاف به کره[107] پلیمر پاسخگویاد می‌شود (شکل 1-2). از نقطه نظر ترمودینامیکی، پیوند هیدروژنی بین زنجیرهای پلیمر و مولکول‌های آب یک سهم آنتالپی[108] مطلوب به انرژی آزاد اختلاط می‌دهد در حالیکه اتصال مولکول‌های آب به زنجیر پلیمر منجر به افزایش نظم می‌شود. بنابراین به صورت منفی با آنتروپی[109] اختلاط مشارکت می‌کند. در دماهای بالاتر ترم آنتروپی T∆S غالب می‌شود و انرژی آزاد اختلاط مثبت می‌شود که در جدایش فاز نمود پیدا می‌کند.
آسان ترین و رایج‌ترین روش برای حصول اطلاعات درباره دمای انتقال کلاف به کره یک پلیمر در محلول کدرسنجی[110] است. محلولی با غلظت معینی از پلیمر تحت یک برنامه دمایی متغیر قرار داده می‌شود که به موجب آن عبور نور از میان محلول به صورت پیوسته اندازه‌گیری می‌شود. به محض وقوع جدایش فازی،به دلیل تجمع کره‌های[111] پلیمری فروریخته‌شده[112] تشکیل‌دهنده تجمع‌ها که نور ساطع‌شده را متفرق می‌کنند، عبور به سرعت کاهش می‌یابد. دمایی که در آن این اتفاق رخ می‌دهد دمای نقطه ابری‌شدن[113] نامیده می‌شود. اگر مخلوط دوباره سرد شود پلیمر حل شده و عبور دوباره افزایش می‌یابد. علاوه بر این آزمایشات تفرق نور دینامیکی[114] اغلب به منظور دستیابی به اطلاعاتی در مورد اندازه و پایداری کره‌های پلیمری واپاشی‌شده به کار می‌رود. به دلیل اینکه انتقال کلاف به کره پلیمر حرارت‌پاسخگو یک فرآیند گرماگیر[115] می‌باشد نیز می‌تواند توسط روش‌های کالریمتری[116] مانند کالریمتری روبشی تفاضلی[117] و کالریمتری اغتشاشی فشاری[118] دنبال شود. علاوه بر این DSC این امکان را می‌دهد که انتالپی انتقال (∆H) دمای انتقال شیشه‌ای کره‌های فروریخته شده تعیین شود در صورتیکه PPC می‌تواند برای تعیین تغییر حجم (∆V/V) در طی انتقال فاز استفاده شود.
1-4- پلی‌آکریلیک‌اسید1-4-1- مقدمهپلی‌آکریلیک‌اسید به عنوان ماده ابرجاذب دارای کاربردهای متفاوتی در پزشکی و صنعت است. پلیمرشدن این ماده به عنوان یک هیدروژل یونی در محلول آبی و تأثیر pH محیط بر رفتار تورمی آن گزارش شده است. پلی‌آکریلیک‌اسید یک ماده زیست سازگار است و به دلیل گروه‌های کربوکسیلیک پذیرنده پروتون در pH پایین و رهاکننده پروتون در pH بالا، به طور گسترده به عنوان حامل‌های دارو pHپاسخگو استفاده شده است[114].
پیشرفت‌های اخیر در روش‌های پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل‌شده (CRP) روش دیگری برای سنتز پلیمرهای عاملدار[119] مهیا کرده است. مهم‌ترین سیستم‌های استفاده‌شده شامل پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال زنجیر ATRP [115-117]، پلیمریزاسیون رادیکالی واسطه نیتروکسید NMP [118] و پلیمریزاسیون انتقال زنجیر افزایشی- جدایشی برگشت‌پذیرRAFT [119] می‌باشند. چنین روش های پلیمریزاسیون کنترل‌شده ابزار کلیدی برای سنتز پلیمر به ویژه برای سنتز پلیمرهای ترکیبی[120] با ساختارهای خوش‌تعریف[121] هستند. با این حال روش‌هایی مانند ATRP، قادر به پلیمریزاسیون مونومرهای اسیدی مانند آکریلیک‌اسید نیستند. در چنین مواردی برای سنتز پلیمر با روش ATRPاز مونومرهای حفاظت‌شده[122]، مانند ترشیوبوتیل‌اکریلات[123]، ترشیوبوتیل‌متاکریلات[124]، تری‌متیل‌سیلیل‌متاکریلات[125]، بنزیل‌متاکریلات[126]، 2- تتراهیدروپیرانیل‌متاکریلات[127] و پارانیتروفنیل‌متاکریلات[128]،و سپس هیدرولیز گروه‌ها استفاده می‌شود (طرح1-21).

طرح1-21: مثال‌هایی از مونومرهای (مت)آکریلیک‌اسید با گروه‌های اسید پوشیده‌شده(محافظت‌شده)
پس از هیدرولیز اسیدی، تجزیه شیمیایی در اثر حرارت[129] یا هیدروژنیزاسیون کاتالیستی، این گروه‌های محافظت‌شده عاملیت اسیدی اصلی خود را آزاد می‌کنند. پیش‌نیازهای اساسی برای مونومر محافظت‌شده زنده‌بودن[130] خوب تحت هر شرایط پلیمریزاسیون و محافظت‌زدایی[131] انتخابی تحت شرایط معتدل[132] می‌باشد.

1-4-2- پلیمریزاسیون مستقیم آکریلیک‌اسیدروش RAFT یک پلیمریزاسیون کنترل‌شده از آکریلیک‌اسید (AAc) بدون استفاده از گروه‌های محافظت‌کننده ارائه می‌کند. ریزاردو[133] و همکارانش سنتز مستقیم پلی‌آکریلیک‌اسید با پراکندگی وزن مولکولی باریک (23/1 = Mw/Mn) توسط پلیمریزاسیون RAFT با 1- فنیل‌اتیل‌دی‌تیوبنزوئات[134] به عنوان عامل انتقال زنجیر را گزارش کردند [120]. همچنین پلیمریزاسیون کنترل‌شده آکریلیک‌اسید با استفاده از 1- سیانواتیل2- پیرولیدون-1-کربودی‌تیوات [121]، تری‌تیوکربنات‌ها[135] [122-123] و زانتات‌ها [124-125] به دست آمده است. پلیمریزاسیون آکریلیک‌اسید تحت اشعه گاما در حضور دی‌بنزیل‌تری‌تیوکربنات در دمای اتاق نیز انجام و پلی‌آکریلیک‌اسید خوش‌تعریف با پراکندگی وزن مولکولی باریک با موفقیت سنتز شده است [126].
1-4-3- کوپلیمرهای آکریلیک‌اسیددر دهه‌های گذشته، کوپلیمر محرک‌پاسخگو دومحیط‌دوست[136] به دلیل پاسخگویی محیطی ویژه و رفتار خودآرایی در کانون توجه قرار گرفته است. در حلال انتخابی، کوپلیمرهای دومحیط‌دوست می‌توانند به مایسل‌هایی با بخش آب‌گریز به عنوان هسته داخلی و بخش آب‌دوست به عنوان پوسته بیرونی برای پایدارسازی مایسل‌ها و پاسخ به تغییر محیطی مانند دما [127-130]، pH [131-133] و قدرت یونی [134-135] خودآرایی کنند. همانطور که گزارش شده است [136-137] در بدن انسان محیط‌های مختلف دارای pHهای متفاوتی‌اند. برای مثال pH 1-2 در معده، pH 5-8 در روده و مقدار pH خارج سلولی تومورها کمتر از مقدار مربوط به خون و سلول‌های عادی است. بنابراین کوپلیمرهای دومحیط‌دوست pH پاسخگو به دلیل کاربرد عملی و امکان‌ استفاده در سیستم‌های دارورسانی[137] بسیار مورد توجه قرار گرفته‌اند. پلیمرهای pH پاسخگو به طور معمول از واحدهای مونومری شامل گروه‌های اسیدی (مثل گروه کربوکسیل) یا گروه‌های بازی (مثل نمک آمونیوم[138]) تشکیل شده‌اند که در پاسخ به تغییرات pH می‌توانند پذیرنده پروتون یا رهاکننده پروتون باشند [138-140]. پلی‌آکریلیک‌اسید یک پلیمر pHپاسخگو با گروه جانبی کربوکسیل در هر واحد تکرار است و کانفورماسیون زنجیر آن در محیط‌های pH متفاوت به وضوح تغییر می‌کند [141-144]. در این پلیمر زیست‌چسبنده[139] و تاییدشده توسط FDA است که درای خواص مخاط چسب آنی[140] و خوب است [145-147]. از این رو کوپلیمرهای بلوکی دومحیط دوست با پلی‌آکریلیک‌اسید به عنوان بخش pH پاسخگو بسیار مورد توجه قرار گرفته‌اند. روش سنتی برای سنتز این نوع از کوپلیمر بلوکی روش پلیمریزاسیون آنیونی است که به شرایط نسبتاً دقیق نیاز دارد [148].
سنتز مستقیم پلی‌آکریلیک‌اسید توسط ATRP به دلیل کمپلکس‌شدن گروه کربوکسیل با یون مس و چهارتایی‌شدن[141] لیگاندهای نیتروژن هنوز هم با چالش مواجه است. در بیشتر موارد، کوپلیمرهای بلوکی دارای بلوک پلی‌آکریلیک‌اسید توسط ATRP ترشیوبوتیل‌اکریلات [149-153] و متعاقب آن واکنش محافظت‌زدایی انتخابی توسط تری‌فلوئورواستیک‌اسید[142] یا تری‌متیل‌سیلیل‌یدید[143] حاصل شده‌اند اگرچه این واکنشگرها ممکن است به محافظت‌زدایی ناکامل یا شکافتگی[144] دیگر پیوندهای استر منجر شوند [150-151]. جانسون[145] و همکارانش [154-156] گزارش کرده‌اند پیوندهای استر همی کتال‌استر[146] می‌تواند به سادگی در شرایط معتدل به گروه کربوکسیل هیدرولیز شود. به تازگی پنگ[147] [157-158] و یانگ[148] [159] همیکتال‌استر را از آکریلیک‌اسید توسط یک روش ساده سنتز و کوپلیمر پیوندی خوش‌تعریفی با پلی‌آکریلیک‌اسید به عنوان اسکلت اصلی آماده کرده‌اند.آن‌ها دریافته‌اند هیدرولیز پیوند همیکتال‌استر از دیگر پیوندهای استر تأثیر نمی‌پذیرد.
پلیمریزاسیون RAFT با 1- سیانواتیل2- پیرولیدون-1-کربودی‌تیوات به عنوان عامل انتقال زنجیر با موفقیت برای سنتز کوپلیمرهای بلوکی محرک پاسخگو دوتایی[149] پلی‌(n- ایزوپروپیل‌اکریل‌آمید)- بلوک- پلی‌آکریلیک‌اسید استفاده شده است [160]. برای سنتز کوپلیمر بلوکی، پلی‌آکریلیک‌اسید به عنوان عامل انتقال زنجیر بزرگ مولکولی[150] استفاده شده است. n-ایزوپروپیل‌اکریل‌آمید[151] برای هموپلیمر [161] و کوپلیمر بلوکی با پراکندگی باریک وزن مولکولی در اکثر موارد پلیمریزه شد. از آنجا که پلی‌N- ایزوپروپیل‌اکریل‌آمید یک LCST در °C 32 نشان می‌دهد و درجه یونیزاسیون پلی‌آکریلیک‌اسید می‌تواند با تغییر pH کنترل شود کوپلیمرهای بلوکی از N- ایزوپروپیل‌اکریل‌آمید و آکریلیک‌اسید می‌توانند به عنوان پلیمرهای محرک‌پاسخگو دوتایی یاد شوند. بررسی تشکیل مایسل از کوپلیمر بلوکی در محلول آبی به منظور پاسخ به pH و دما به تشکیل مایسل‌ها، مایسل‌های معکوس و تجمع‌های آنها انجامید. حضور گروه‌های انتهایی دی‌تیوکاربامات[152] در پلیمر اجازه می‌دهد تا پروتئین‌ها یا داروها پس از هیدرولیز گروه‌های انتهایی با تیول‌های[153] متناظر مزدوج[154] شوند. بنابراین سیستم‌های دما یا pHپاسخگو می‌توانند برای کنترل فعالیت آنزیم یا فرآیندهای تشخیص مولکولی به کار روند [162].
1-5- پلی‌(2-هیدروکسی‌اتیل‌متاکریلات)2- هیدروکسی‌اتیل‌متاکریلات مونومری با کاربردهای متعدد است. این مونومر که به صورت تجاری موجود و به صورت یک مرحله‌ای از متیل‌متاکریلات یا متآکریلیک‌اسید تهیه می‌شودمی‌تواند به صورت عمده از مشتقات متآکریلیک پلیمریزه شود. مونومر انحلال‌پذیر در آب پس از پلیمریزاسیون هیدروژلی می‌دهد که کاربردهای زیست پزشکی آن اهمیت زیادی دارند [163]. اولین سنتز 2- هیدروکسی‌اتیل‌متاکریلات [164] و پلیمریزاسیون آن در سال 1936 [165] شرح داده شدند. اولین کاربردها به عنوان هیدروژل در سال 1960 [166] بررسی شدند و در سال 1965 [167] مطالعات اساسی بیشتری بر روی آن انجام شدند. HEMA به عنوان عمده‌ترین مشتق متآکریلیک می‌تواند با شروع‌کننده‌های رادیکالی یا روش های مختلف (اشعه گاما، UV و پلاسما) پلیمریزه شود [168]. خلاصه‌ای از روش‌های اصلی پلیمریزاسیون در جدول 1-2 آورده شده است.PHEMA سیندیوتاکتیک با استفاده ازUV در C‌° 40- و PHEMA ایزوتاکتیک از طریق هیدرولیز پلی‌(بنزوکسی‌اتیل‌متاکریلات) سنتز شده‌اند [169].
به دلیل اینکه PHEMA کاربردهای متعددی در زیست پزشکی دارد خواص فیزیکی آن به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است.به دلیل تراوایی،PHEMA به عنوان غشایی برای اکسیژن مورد استفاده قرار گرفته است. از این رو با دیگر ماکرومولکول‌ها مقایسه شده است [171].

جدول 1-2: پلیمریزاسیون HEMA [170]
شرایط
(حلا ل ها ، شروع کننده ها) EGDMA
(mol %) مونومر
(mol %)
متنوع/ دی ایزوپروپیل پرکربنات 1 99
/AIBNتوده 2 98
اشعه گاما (78-) 0 100
AIBNمتوکسی/‌اتانول 2- 0 100
اشعه گاما 0 100
استیلن/اشعه گاما 0 100
سیستم اکسایش- کاهش (Redox) +0.4impurities 96
تابش گاما 0 100
مایکروویو 0 100
متیل‌آزوایزو بوتیرات 0.3 99.7
تابش گاما 0.3 99.7
/AIBN سلولز 0 100
پلاسما
/AIBNمتیل اتیل کتون
الکتروپلیمریزاسیون
پیرولیز دی آلیل فتالات
تابش گاما / مواد بیولوژیکی
منگنز() تریس(استیل استونات) استیک اسید
Uv + photosensibilizators
توده/آزو بیس متیل ایزو بوتیرات
پلاسما/ DMSO یا آب
آب / پتاسیم پرسولفات
آب / پتاسیم پرسولفات 0.5 99.5
/ PHEMA بنزویل پراکساید
کریستا ل های مایع/ تابش UV
فشاربالا/ تشعشع
: HEMAتقطیر شده و درصدهای متآکریلیک‌اسید و اتیلن‌گلیکول‌دی‌متاکریلات داده نشده است.
نفوذ آب از هیدروژل‌های PHEMA شبکه‌ای‌شده با درصدهای پایینی از EGDMA نیز بررسی شده است [172،173]. اثر درجه شبکه‌ای‌شدن [174-175]، قوانین نفوذ، تعیین ثابت تعادل با آب و مطالعه ساختاری ژل‌های متورم به تازگی منتشر شده است [176]. کامپوزیت‌های PHEMAشبکه‌ای‌شده خواص الاستیک خوبی دارند [177-178]. اثر محلول‌های آبی سدیم‌کلراید بر الاستیسیته PHEMA نیز در ارتباط با استفاده از آن برای لنزهای نوری مطالعه شده است [179].به دلیل اینکه ثوابت مارک- هاوینک در تعدادی از حلال ها به خوبی شناسایی شده‌اند وزن مولکولی PHEMAمی‌تواند با ویسکوزیته سنجیده شود [180-181]. خواص حرارتی [182]، از قبیل تغییرات دماهای انتقال شیشه‌ایPHEMA با تاکتیسیته‌های مختلف مطالعه شده‌اند و ارتباط خوبی با پدیده آسودگی[155] در خواص دی‌الکتریک مشاهده شده است [183-184]. واکنش‌های کوپلیمریزاسیون این مونومر برای بررسی خواص اساسی‌اش (تعیین نسبت های واکنش‌پذیری، ثوابت آلفری- پرایس[156]) مطالعه شده‌اند [185-186].
فصل دوم:مواد، روش‌ها و تجهیزات
2-1- مقدمهگزینش صحیح مواد مورد نیاز واکنش، سازگاری اجزای استفاده‌شده و تعدیل شرایط محیطی بدون شک پارامترهای مهمی در انجام موفقیت‌آمیز هر واکنش به شمار می‌آیند. تغییر پارامترهایی مانند سرعت هم‌زدن، دما، خلوص مواد استفاده‌شده، حضور ناخالصی و اکسیژن موجود در سامانه صرف‌نظر از مطلوب یا مضر‌بودن نوع اثر، منجر به تغییراتی در سامانه پلیمریزاسیون خواهند شد که شاید با تغییر صرفاً یک پارامتر امکان تشخیص اثر پارامتر مربوطه بر شرایط واکنش فراهم شود. ولی تغییر و عدم کنترل چندین پارامتر به طور هم‌زمان و فهم منشأ و دلیل تغییرات مشاهده‌شده در این حالت به علت تعدد پارامترهای دخیل در واکنش دشوار خواهد بود. در سامانه‌های پلیمریزاسیون رادیکالی کنترل‌شده/ “زنده” برای دست‌یابی به محصولی مطلوب، کاهش واکنش‌های جانبی و نامطلوب و ایجاد شرایط مطلوب برای رسیدن به تعادل موردنظر، باید شناخت بالایی نسبت به اجزای استفاده‌شده، سازگاری یا عدم سازگاری آن‌ها و همچنین تأثیر هر کدام از آن‌ها بر واکنش وجود داشته باشد.
2-2- مواددر این پژوهش، با توجه به تنوع سامانه‌ها و شرایط واکنشی انجام‌شده، می‌توان مواد استفاده‌شده را به دسته‌های مختلف شامل مونومرها، نانوذره، حلال‌ها، شروع‌کننده، عامل‌هایاصلاح‌ سطح، عامل RAFT، لیگاند و سایر مواد تقسیم‌بندی کرد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌شود.
2-2-1- مونومرهاآکریلیک‌اسید، متیل‌آکریلات و 2- هیدروکسی‌اتیل‌متاکریلات به عنوان مونومر، از شرکت مرک[157] با خلوص تقریبی 99 درصد خریداری شدند. برای حذف بازدارنده، مونومرها از ستون پرشده با آلومینای بازی عبور داده شدند.
2-2-2- نانوذرهاروزیل200[158]، به عنوان نانوذرات کروی سیلیکا، از شرکت اوونیک دگوسا[159] خریداری شد. مساحت سطح ویژه m2/g 25±170،اندازه متوسط ذرات 12 نانومتر، میزان SiO2 بیشتر از 8/99 درصد از مشخصات این نانوذرات‌اند. این نانوذرات قبل از استفاده در دمای °C 50 در آون خلأ خشک و نگهداری شدند.
2-2-3- حلال‌هاتولوئن(مرک، 99%)، استون(مرک، 8/99%)، متانول(مرک، 8/99%)، تتراهیدروفوران(مرک، 99%)، هگزان(مرک، 99%)، دی‌متیل‌فرمامید(آلدریچ، 99%) و دی‌کلرومتان(مرک،99%) همان‌گونه که خریداری شدند،مورد استفاده قرار گرفتند. محلول آبی اسیدکلریدریک، محلول آبی سدیم‌هیدروکسید و محلول آبی هیدروفلوئوریک‌اسید با روشهای محلول‌سازی در آزمایشگاه تهیه شدند.
2-2-4- شروع‌کنندهآزوبیس‌ایزوبوتیرونیتریل[160] از شرکت آکروس خریداری شد. برای حذف ناخالصی‌ها و افزایش خلوص، شروع‌کننده در متانول حل شد و برای تشکیل مجدد بلورها تحت دمای صفر درجه سانتیگراد قرار گرفت. AIBN به دست آمده تحت خلأ خشک شد.

Related posts:

– (80)

-7620011429900 فصل اول مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………1 فصل دوم مروری بر منابع…………………………………………………………………………………………………………..4 1-2 تاریخچه و کاربرد…………………………………………………………………………………………………..5 2-2 ذوب و ریخته گری آلیاژ NiTi……………………………………………………………………………….6 3-2 فازهای ثانویه در آلیاژهای NiTi غنی از Ni……………………………………………………………..7 4-2 رسوب Ni4Ti3 …………………………………………………………………………………………………..12 5-2 عملیات حرارتی(پیرسازی) …………………………………………………………………………………..15 1-5-2 مقدمه ای بر وجود فاز R……………………………………………………………………..15 2-5-2 استحاله فازی مارتنزیتی دو مرحله ای و سه مرحله ای……………………………..16 […]

  ادامه مطلب ...

– (81)

4-2 رسوب Ni4Ti3 …………………………………………………………………………………………………..12 5-2 عملیات حرارتی(پیرسازی) …………………………………………………………………………………..15 1-5-2 مقدمه ای بر وجود فاز R……………………………………………………………………..15 2-5-2 استحاله فازی مارتنزیتی دو مرحله ای و سه مرحله ای……………………………..16 3-5-2 توضیحات ریز ساختاری و کریستالوگرافی……………………………………………….20 6-2 بررسی خواص مکانیکی………………………………………………………………………………………..23 1-6-2 خاصیت سوپرالاستیکی………………………………………………………………………….23 2-6-2 اثر حافظه داری…………………………………………………………………………………..24 3-6-2 بررسی رفتار سوپر الاستیسیته آلیاژ NiTi55…………………………………………..30 4-6-2 اثر دمای پیرسازی بر […]  ادامه مطلب ...

– (82)

قارچهای میکوریزا می توانند به صورت کود زیستی همراه با دیگر مواد شیمیایی کشاورزی استفاده شود. 14-2 همزیستی میکوریزایی در درختان میوه گزارش شده است قارچهای میکوریزای تلقیح شده در ریزوسفر دانهالهای بادام در گلدانها رشد و تغذیه را تحریک کرد. غلظت فسفر در بافت برگ گیاهان بدون میکوریزایی نسبتا کم بود، حتی وقتی که […]

– (82)

Please enter banners and links.

16-2 اثر میکوریزا بر خصوصیات بیوشیمیایی
آزمایشی که در مورد دانهال​های پسته انجام شد مشخص گردید که تلقیح دانهال​های پسته با قارچ گونه Glomus caledonium سبب افزایش در محتوای قندهای احیایی در این دانهال​ها شد. همچنین گزارش گردیده تلقیح میکوریزایی روی وضعیت کربوهیدرات​ها در گیاهانی از قبیل مرکبات (نمیک و گوی[65]، 1982)، انگور (شیوچین و همکاران[66]، 1988) و آوکادو (دا سیلویرا و همکاران[67]، 2002) اثرات مثبت داشته است.
میکوریزا میتواند فرآیند فیزیولوژیکی از قبیل کارایی جذب آب، میزان هدایت روزنهایی، تعرق و نسبت تبادل دی اکسید کربن را در گیاهان میزبان تغییر دهد (رویز لوزانو و همکاران[68]، 1996). همچنین میتواند تنظیم اسمزی را از طریق ذخیره قند های محلول در سلول​های ریشه بهبود بخشد (فنگ و همکاران[69]، 2002). تلقیح دانهال​های هلو با قارچ گونه​های Glomus به طور معنی دار سبب افزایش غلظت ساکارز ریشه و برگ و همینطور غلظت گلوکز ریشه نسبت به دانهال​های شاهد شد. در مقایسه با تیمار بدون همزیستی میکوریزا، گونه​هایGlomus mosseae و G. versiform به طور کلی سبب افزایش جذب گلوکز و ساکارز گردید. جذب ساکارز یا گلوکز به طور معنی دار با طول ریشه و مساحت سطح ریشه همبستگی داشت، همچنین نتایج نشان داد که قارچ میکوریزا آربسکولار سبب تغییراتی در ساختار سیستم ریشه دانهال​های هلو گردید که به گونههای قارچ وابسته و مربوط به جذب گلوکز و ساکارز می باشد (ویو و همکاران، 2011). گونه​های قارچ Diversispora sporca، G. versiforme، G. mosseae و Paraglomus occultum به طور آشکار ساکارز ریشه، گلوکز برگ و ریشه و تخصیص ساکارز به ریشه را افزایش داد، اما تخصیص گلوکز به ریشه را کاهش داد (زئو و ویو[70]، 2011).
17-2 اثر میکوریزا بر رنگدانههای فتوسنتزی برگ
رنگیزه‌های فتوسنتزی نقش کلیدی در حفظ ظرفیت فتوسنتز در بسیاری از گیاهان را دارند (دابی[71]، 2005 ). در آزمایشی که بر روی چهار ژنوتیپ بادام و قارچ میکوریزا صورت گرفت، گزارش شد در گیاه بادام میزان کلروفیل کل در گیاهان همزیست با قارچ میکوریزا نسبت به گیاهان شاهد فاقد همزیستی میکوریزایی 20 درصد افزایش پیدا کرد. هر چند میزان این تغییر به نوع ژنوتیپ بادام بستگی دارد (آقابابایی و همکاران، 1388). همزیستی قارچ میکوریزایی می تواند با افزایش میزان کلروفیل در برگهای گیاه بادام و کاهش تبخیر و تعرق توسط آنها، سبب افزایش سرعت فتوسنتز و تثبیت کربن شود، بدون آن که تجمع عناصر محلول در آب خاک، مانند سدیم در اندام های گیاهی باعث ایجاد تنش شوری و تجمع پرولین گردد (برمنر و مولوانی[72]،1982؛ لی و کریستی[73]، 2001). در آزمایشی که بر روی پایه راف لمون در شرایط کم آبی انجام گرفت دیده شد قارچ میکوریزا آربسکولار درصد کلنیزاسیون ریشه، عملکرد ماده خشک ریشه و اندام هوایی، شاخص کلروفیل و پتانسیل آب برگ را افزایش در حالی که دمای سطح برگ را نسبت به تیمارهای بدون قارچ کاهش داده است (زارعی و همکاران، 1391). اثر کودهای زیستی و قارچ میکوریزا آربسکولار در گیاه لوبیا سبز معنی دار نبود ولی بر کلروفیل b و کلروفیل کل معنی دار بود (کریمی و همکاران، 1391). در بین دو گونه قارچ مورد استفاده Glomus moseae و G. int–ices گونه G. int–ices تاثیر بیشتری در افزایش میزان کلروفیل و بهبود جذب عناصر غذایی لوبیا در شرایط تنش شوری داشت. در نتیجه می توان چنین بیان داشت که در شدتهای پایین تنش شوری، مصرف قارچ میکوریزا و کود فسفر در لوبیا می تواند از طریق جذب عناصر غذایی و غلظت رنگیزههای فتوسنتزی در کاهش اثرات منفی تنش شوری مؤثر باشد (پارسا مطلق و همکاران، 1389).
18-2 اثر میکوریزا بر جذب یونها
اغلب پژوهشگران بر این باورند که با یک مدیریت خوب و صحیح، با استفاده از کودهای بیولوژیک و ریز جانداران می توان شرایط تغذیهای بهتری را برای گیاه فراهم کرد (بوکمن[74]، 1997 و ویسی[75]، 2003). تعدادی از ریز جانداران در خاک وجود دارند که قادرند در تغذیه و جذب عناصر غذایی به طرق مختلف به گیاه کمک کنند که از آن جمله می توان به همزیستی دو جانبه گیاه – ریز جاندار اشاره کرد (جفریز و همکاران، 2003). مهمترین و بارزترین اثر مفید قارچهای میکوریزا، افزایش رشد گیاه میزبان است که معمولا به واسطه افزایش جذب عناصر غیر متحرک از خاک صورت می گیرد (بولان[76]، 1991). قارچ میکوریزا آربسکولار باعث افزایش جذب مواد غذایی توسط گیاهان، مخصوصا فسفر و چندین میکرو المنت وابسته به تغذیه فسفر می شود (گردمن[77]، 1968 و جونز و همکاران[78]، 1991).
در آزمایش همزیستی ژنوتیپهای مختلف گیاه بادام (مامایی،ربیع، تلخ و سفید) با قارچهای آربسکولار میکوریزا، گزارش گردید قارچ میکوریزا موجب افزایش غلظت و جذب عناصر غیر متحرک مانند فسفر و روی گردید، ولی غلظت عناصر نیتروژن، آهن و منگنز را در اندام هوایی کاهش داد این در حالی است که جذب این عناصر توسط گیاه افزایش یافته و یا تغییری نشان نداد. تلقیح میکوریزایی موجب شد غلظت برخی عناصر مانند فسفر و روی در ریشه بادام افزایش یابد، ولی بر جذب مس و پتاسیم اثر مثبت نشان نداد (آقابابایی و همکاران، 1388). در آزمایش همزیستی با قارچ میکوریزا در مورد دو پایه گیلاس پیشنهاد شده است که پایههای دارای همزیستی میکوریزایی سالمتر و محتویات فسفر و روی بالاتری نسبت به گیاهان فاقد همزیستی دارند (یلدیز اکاکاسر و همکاران، 20010). تلقیح قارچ میکوریزایی در ریزوسفر دانهالهای بادام در تحریک رشد و تغذیه گیاهان نقش دارد. غلظتهای فسفر در بافت برگ در گیاهان فاقد همزیستی، حتی وقتی که دانهالها کود فسفر زراعی دریافت کردند نسبتا پایین بود. بر اساس این نتایج پیشنهاد گردید قارچ میکوریزا آربسکولار توانایی درخت بادام برای جذب فسفر را بالا می برد (رولدان و همکاران[79]، 1982).
19-2 تنش شوری
شوری یک مشکل مهم برای کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد و بیش از 30 درصد زمینهای زراعی جهان تحت اثرات تنش شوری قرار دارند، در نتیجه اثرات نامناسب تنش شوری عملکرد و رشد گیاهان کشاورزی کاهش قابل ملاحظهای خواهد داشت (فلوورز [80]، 2008). نتایج برخی مطالعات نشان داده است که 20 تا 50 درصد از کل آب مورد استفاده برای آبیاری در زمینهای کشاورزی تحت تاثیر غلظت بالای شوری قرار دارند، در نتیجه آبیاری با آب شور باعث بروز خسارات اقتصادی قابل توجهی می شود (فلوورز، 1999). شوری بر ظرفیت نگهداری آب اثر سوء داشته و باعث بروز عدم تعادل یونی می شود که ناشی از تنش اسمزی و یا سمیت یونی (اساسا سدیم و کلر) می باشد (وان هورن و همکاران[81]،2001؛ چینوسامی و همکاران[82]، 2005؛ تیکل و همکاران[83]، 2006). تجمع نمکهای محلول در ریزوسفر پتانسیل آب را کاهش خواهد داد و در نتیجه سبب کاهش دسترسی گیاه به آب می شود، به علاوه جذب زیاد یونهای نمک روی فرآیندهای فیزیولوژیکی گیاهان رشد یافته در این محیط ها مؤثر خواهد بود (هیستر و نابورس[84]، 1982). به عقیده ماس و مارسشنر[85] (1986) افزایش غلظت یونهای نمک (سدیم، کلسیم، کلر، سولفات) در محلول خاک سبب بروز موارد زیر خواهد شد:
کمبود آب (تنش خشکی): کاهش آب و دسترسی به عناصر غذایی و در نتیجه افزایش فشار اسمزی از محلول خاک که این سبب کاهش رشد، کاهش دریافت عناصر غذایی و پژمردگی می شود.
سمیت یونی: جذب بیش از حد سدیم و کلر اثرات نامناسب روی کارکرد غشای سلولی و متابولیسم سلول دارد که ناشی از کاهش فعالیت آنزیمها میباشد، این منجر به جلوگیری از رشد و آسیب به رشد رویشی و زایشی گیاه می شود.
عدم تعادل یونی: کاهش رقابت ریشه برای جذب، انتقال و توزیع عناصر غذایی از قبیل فسفر، کلسیم، منیزیم، پتاسیم و نیتروژن، که این امر سبب کاهش عناصر غذایی و کاهش رشد می شود.
فشردگی خاک: غلظت بالای سدیم خاک سبب افزایش پ هاش و پراکنده شدن کلویید های هوموسی و ذرات رس می شود. این روند منجر به تخریب ساختار خاک، کاهش قدرت زهکشی و در نتیجه کاهش رشد ریشه می شود.
20-2 شوری در درختان
درختان میوه معتدله به طور عمومی نسبت به غلظت زیاد نمکهای محلول در خاک حساس هستند (ماس و هافمن[86]، 1997 و ماس، 1986). درختان میوه معتدله نسبت به یون کلر بیشتر حساس هستند (برنستین[87]، 1980) و آبیاری با آب شور ممکن است سبب کاهش معنیدار عملکرد شود. گیاهان چوبی به طور نسبی به نمک در طول جوانهزنی بذر متحمل هستند و بیشتر در طول مراحل دانهالی به شوری حساس هستند و به طور پیش رونده با افزایش سن و ورود به مرحله زایشی (به استنثای فرآیند گلدهی) تحمل به شوری بیشتر میشود (شانون وهمکاران[88]، 1994). بیشتر درختان میوه شامل زردآلو ((Prunus armenica، آلو (P. domestica) و هلو (P. persica) نسبت به شوری حساس هستند (گوسی و تاتینی[89]، 1997). وجود تفاوت در میزان تحمل به شوری در میان پایههای پرونوس نیز گزارش گردیده است (اوتمن و بایرن[90]، 1988). طی چند دهه اخیر، استفاده از هیبریدهای بین گونهای در پرونوس به عنوان پایه برای شماری از درختان میوه هستهدار از قبیل بادام و هلو و زردآلو توصیه شده است، بنابراین انتخاب ژنوتیپهای متحمل به شوری برای تکثیر از طریق پیوند بیشتر مهم است (نویتساکیس و همکاران[91]، 1997).
علائم آسیب تنش شوری در درختان در بالای زمین شامل موارد زیر است (لیلند[92]، 1980؛ دابسون[93]، 1991):
لکههای نکروزه قهوهای یا زرد حاشیهای در برگ
کاهش رشد
کاهش رنگدانهها برای تحمل به شوری و ریزش برگ
کاهش رشد شاخساره و سرخشکیدگی شاخه
شاخساره و بخش هوایی قدرت رشد ندارند.
مرگ
شوری اغلب سبب تغییرات ریخت شناسی و آناتومیکی در گیاهان چوبی میشود (اوگدن[94]، 1980). دیواره سلولهای اپیدرمی و کوتیکول برگهای گیاهان تحت تاثیر تنش شوری ضخیمتر هستند. افزایش در ضخامت برگ در پاسخ به شوری مربوط به افزایش در تعداد سلولهای دیواره مزوفیل یا اندازه سلول یا هر دو آنها میباشد (زکری و پارسونز[95]، 1990). تفاوت در مقاومت درختان میوه نسبت به شوری اغلب وابسته به قدرت دفع نمک توسط ریشهها می باشد (بلوم[96]، 1988). در آزمایشی که توسط نایتساکیس و همکاران[97] (1997) در زمینه تحمل شوری پایه GF677 صورت گرفت پیشنهاد کردند پایه GF677 تحمل کمتری نسبت به شوری کلرید سدیم در مقایسه با ارقام بادام مانند توریتو[98] داشته و تحمل آن مساوی با رقم فراگنس [99]می باشد.
21-2 مکانیسمهای تحمل شوری
از آنجایی که کلرید سدیم محلول ترین و فراوانترین نمک موجود می باشد، گیاهان مکانیسمهایی را به منظور کنترل انباشت این نمک اتخاذ نموده اند (مونس[100]، 2002). بسیاری از گیاهان توسط بیش از یک مکانیسم نسبت به شوری سازگار می شوند و این مکانیسمهای تحمل اثر متقابل بر هم دارند. بنابراین سازگاری نسبت به شوری توسط برهمکنش اثرات چندین مکانیسم تعیین می شوند (گورهام[101]، 1996). گیاهان یا با مکانیسم اجتناب یا با مکانیسم تحمل با شوری مقابله می کنند. یعنی گیاهان یا در دوره شوری در رکود به سر می برند و یا باید در سطح سلولی محیط شور را تحمل کنند. برای افزایش تحمل به شوری نیاز است که مواد محلول سازگار در سیتوسول و اندامکها به منظور تنظیم اسمزی تجمع یابند (یوکویی و همکاران[102]، 2002). مکانیسمهای مختلفی وجود دارند که در تحمل شوری مؤثر هستند و شامل توزیع یکنواخت یونهای سمی در داخل واکوئلهای سلول، تجمع یونهای متعادل کننده اسمز در داخل سیتوپلاسم، قابلیت جذب کلر یا سدیم توسط ریشهها و عدم انتقال کلر یا سدیم به قسمتهای هوایی می باشد (گارسیا سانچز و سیورتسن[103]، 2006).
تحقیقات متعدد نشان داده است که تحمل شوری در برخی از درختان میوه را می توان با استفاده از انواع پایه ها یا پیوندک های متحمل به شوری افزایش داد. به عنوان مثال برخی از پایه های انگور به دلیل قابلیت جلوگیری از جذب و انتقال سدیم یا کلر به قسمت های هوایی گیاه، به عنوان پایه های متحمل به شوری محسوب میشوند (فیساراکیس و همکاران[104]، 2004). در گیاه آلو، پایه پیکسی[105] به عنوان پایه نسبتا متحمل به شوری و پایه های ماریانا جی اف، 1- 8 و میروبالان- بی به عنوان پایه​ های حساس به شوری مطرح می باشند (بولات و همکاران[106]، 2006). ماس و گراتان[107] (2002) پیشنهاد دادند بادام در زمره درختان میوه حساس به شوری قرار میگیرد. یکی از راهحلهای مقابله با شوری، انتخاب ژنوتیپ های مقاوم به شوری است (نویتساکیس و همکاران، 1997).
22-2 اثر شوری بر رشد رویشی
تنش شوری جزو اولین تنشهای محیطی است که گیاهان از گذشته با آن مواجه بودهاند و امروزه به عنوان یکی از مهمترین تنشهای محیطی رشد گیاهان را تحت تاثیر قرار می دهد. اما آنچه که اهمیت این تنش را بیش از سایر تنشهای محیطی مشخص می کند دائمی بودن اثرات تنش شوری می باشد، از این نظر که بر خلاف دیگر تنشهای محیطی که در گیاه در بخشی از دوره رشد خود با آن مواجه می شود، تنش شوری تمام مراحل رشدی گیاه را تحت تاثیر خود قرار می دهد (فرخی و گالشی، 1384). گیاهانی که در خاکهای شور رشد می کنند، به دلیل خواص اسمزی، علاوه بر تنش شوری با تنش کم آبی مواجه میشوند که این عامل سبب کاهش سرعت رشد گیاه می شود. این امر موجب اختلال در تقسیم سلول و بزرگ شدن سلولها شده و تمام واکنشهای متابولیکی گیاه تحت تأثیر قرار می گیرد (دمیر کایا و همکاران[108]، 2006؛ نتوند و همکاران[109]، 2004). اثر مضر شوری بر روی رشد گیاه به پتانسیل اسمزی پایین در خاک، تغذیه نامناسب، اثرهای یونی خاص و یا مخلوطی از این عوامل بستگی دارد. شوری بر همهی جنبههای متابولیسم گیاهی اثر گذاشته و تغییراتی را در آناتومی و ریخت شناسی گیاه ایجاد می کند (اشرف،1994). جذب بیش از حد نمکها اثراتی روی تولید یک متابولیت خاص می گذارد که بازدارنده مستقیم رشد است. این مکانیسمهای بازدارندگی کوتاه مدت و بلند مدت از رشد شاخساره توسط شوری ممکن است تغییر کنند (مانس و ترمات[110]، 1986). مانس و ترمات (1986) پیشنهاد دادند که بازدارندگی رشد اولیه در تنش آب تا یک اندازه نسبت به اثر سمی ناشی از شوری قابل ردیابی است. بازدارنگی از رشد شاخساره هفتهها بعد تا ماهها بعد از تنش شوری از طریق تجمع بیش از حد نمک در برگها، در نتیجه کمبود آب در سیمپلاست و اثرات یونی خود را نشان می دهد (رینگل[111]، 1992).
نتایج آزمایشی که در مورد اثر شوری در دو پایه بادام تلخ انجام شد نشان داد شوری سبب کاهش ارتفاع ساقه، تعداد میانگره، وزن تر و خشک ریشه و شاخساره گردید اما این کاهش معنی دار نبود (نجفیان، 2008). کاهش معنی داری در شاخص هایی مانند رشد طولی، مساحت برگ ها و حوزه گسترش ریشه ها را با افزایش شوری در درخت بادام گزارش شده است (فلاورز[112]، 1999).
23-2 اثر تنش شوری بر خصوصیات بیوشیمیایی گیاهان
تنش شوری باعث از بین رفتن تعادل اسمزی و در نتیجه خروج آب از برگها و در نهایت از بین رفتن آماس سلولی می شود (دادرس و همکاران،1391). گسترش برگها پس از این که گیاه در معرض شوری قرار گرفت کاهش می یابد و تا مدتی این کاهش ادامه می یابد . وقتی سرعت زوال برگها بیش از سرعت گسترش آنها باشد، مقدار مواد ذخیره ای کربوهیدرات گیاه به نسبت کاهش سطح برگ کاهش می یابد، اما مقدار کربوهیدرات لازم برای رشد گیاه به احتمال زیاد افزایش می یابد، مخصوصاً با ادامه یافتن رشد ریشه نسبت به ساقه و در نهایت گیاه قادر به فراهم کردن کربوهیدرات مورد نیاز برای ادامه رشد کل گیاه نخواهد بود لذا گسترش سطح برگ متوقف شده، به مرور بنیه گیاه ضعیف می شود. این مسأله با نکروزه شدن برگها ظاهر میشود که عموماً با زرد شدن برگها همراه میباشد. کاهش تعداد برگها از جمله دلایلی است که برای کاهش شاخص سطح برگ در گیاهان تحت تنش شوری عنوان شده است (شهبازی، 1375). در شرایط تنش شوری، قندهای محلول در بافتهای گیاهی تجمع یافته و به عنوان یک تنظیم کننده اسمزی یا حفاظت اسمزی به شمار می‌آید (بوهنرت و همکاران[113]، 1995). مانس[114] (1993) پیشنهاد کرد تجمع نمک در برگهای پیر سبب تسریع مرگ آنها، ریزش برگهای آنها و کاهش حمایت کربوهیدراتها در نواحی مریستمی شده، در نتیجه باعث بازدارندگی رشد می شود. میرزایی (1391) نشان داد که به موازات افزایش غلظت کلرید سدیم از 75 به 150میلی مولار در دانهال‌های بادام تلخ و شیرین نسبت به تیمار شاهد قندهای گلوکز، هگزوزها و پنتوزها در بافت ریشه و برگ به طور معنی‌داری افزایش یافت و تجمع قندها در برگ بیشتر از ریشه بود. در آزمایشی که در اثر تنش شوری بر روی پایه رویشی هیبرید بادام – هلو صورت گرفت گزارش شد که میزان قندهای محلول تا غلظت 45 میلی مولار نمک کاهش یافت ولی پس از آن افزایش یافت (غلامی و همکاران، 1388). افزایش در میزان قندها در دو غلظت 60 و 75 میلی مولار نمک را می توان به خاطر توقف یا حداقل کاهش رشد در اثر کاهش رطوبت دانست ( رایگر و همکاران[115]، 2003؛ لویت[116]، 1980). از آنجا که تنش شوری و خشکی اسیمیلاسیون دی اکسید کربن را کاهش می دهند، کاهش در کربوهیدرات محلول برگ امری غیر منتظره نیست (پرز – پرز و همکاران[117]، 2006). پاتاکس و همکاران[118] (2002) نیز علت را کاهش در بازدهی فتوسنتزی می دانند. همین طور تغییرات کم در غلظت کربوهیدراتهای محلول تحت تاثیر تنش شوری ممکن است از مصرف آنها توسط برگهای جوان به منظور متابولیسمهای رشد ناشی شده باشد (وانگ و استوت[119]،1992).
24-2 اثر تنش شوری بر رنگدانههای فتوسنتزی
علی رغم این که گیاهان در میزان تحمل به شوری متفاوت می باشند، اما در نهایت تنش شوری سبب کاهش رشد آنها خواهد شد. این کاهش به طور عمده در ارتباط با افت ظرفیت فتوسنتزی بوده که خود می تواند به دلیل کاهش در محتوای کلروفیل باشد (ویرا سانتوز[120]، 2004). مهمترین علت این موضوع، به ویژه در شرایط تنش شدید، کاهش فعالیت آنزیمهای مؤثر در سنتز کلروفیل (ALA- دهیدروژناز) و تولید آن می باشد (ویرا سانتوز، 2004). در شرایط تنش شوری به دلیل وجود یون کلر و سدیم، سنتز پروتئین کاهش یافته، در نتیجه ساختمان کلروفیل شکسته خواهد شد زیرا پروتئین در ساختار کلروفیل شرکت دارد )جلیل و همکاران، 2007).
کلروپلاستها حاوی رنگدانه کلروفیل و مقادیر زیادی از کاروتن و زانتوفیلها می باشند. کارتنوئیدها گروهی از رنگدانههای نارنجی و زرد هستند که محلول در چربی بوده و در غشاء تیلاکوئیدهای کلروپلاست یافت می شوند. وظیفه این رنگدانهها جمع آوری انرژی و محافظت نوری از مولکول کلروفیل می باشد (احمدی و همکاران، 2007). کارتنوئید‌ها نیز در شرایط تنش شوری تحت تأثیر قرار گرفته و بازدارندگی نوری تقویت می‌شود. کاهش میزان کلروفیل در شرایط تنش شوری به دلیل افزایش فعالیت آنزیم کلروفیلاز گزارش شده است (رائو و رائو[121]، 1981).
تنش شوری از طریق مکانیسم اسمزی به دلیل افزایش پتانسیل اسمزی محلول خاک، باعث اختلال در تعرق و فتوسنتز می شود (نعیمی و همکاران، 2006).
در آزمایشی که به منظور بررسی اثرات تنش شوری در درخت بادام صورت گرفت گزارش گردید تنش شوری شدت فتوسنتز بادام را به طور معنی دار کاهش داد (اورعی و همکاران، 1988). در آزمایش دیگری که به منظور ارزیابی تحمل به شوری چند دورگه بین گونه ای جنس پرونوس صورت گرفت مشخص گردید کلروفیل کل و کلروفیل b با افزایش سطوح شوری کاهش معنی داری داشتند ولی این کاهش در مورد کلروفیل a معنی دار نبود (دژمپور و همکاران، 1390). در آزمایشی که بر روی تحمل دو پایه بادام تلخ در برابر تنش شوری صورت گرفت گزارش گردید محتوای کلروفیل تحت تاثیر تنش شوری قرار نمیگیرد ولی سطح برگ کاهش مییابد (نجفیان و همکاران، 2008). رامانوجلیو و همکاران[122] (1993) کاهش تدریجی در محتوای کلروفیل a و b با افزایش شدت تنش شوری در توت سفید ((Marus alba را مشاهده کردند، که در آن نسبت تخلیه کلروفیل a نسبت به کلروفیل b به طور نسبی بالاتر بود.
25-2 اثر شوری بر نیترات
نیتروژن آزاد موجود در جو، توسط روشهای زیستی و غیر زیستی تثبیت می شود. فرمهای تثبیت شده نیتروژن، توسط گیاه جذب می شود و طی مراحلی تبدیل به ترکیبات آلی می شود. پس از مرگ گیاه این ترکیبات آلی حاوی نیتروژن دوباره به خاک بر می گردند و طی فرایند آمونیاکی شدن به آمونیاک تبدیل می شوند. باکتریها و قارچهای موجود در خاک، ازت آمونیاکی را به آمونیاک تبدیل میکنند. آمونیاک آزاد شده توسط باکتریهای گروه نیتروزو ( نیتروزوموناس ) به نیتریت (NO2‾) تبدیل شده و سپس توسط باکتریهای گروه نیترو ( نیتروباکتر) به نیترات (NO3‾) اکسید میشود. به این فرآیند نیتریفیکاسیون می گویند. سپس نیترات به سرعت جذب گیاهان شده و یا طی عمل دنیتریفیکاسیون احیا شده و به صورت ازت مولکولی (N2) به اتمسفر باز میگردد. نیتروژن به فرم های نیترات ( NO3‾) ، آمونیوم (+ NH4) و اوره قابل جذب برای گیاهان است که جذب هر کدام بستگی به نوع گیاه و نوع خاک دارد. البته گیاهان ترجیح میدهند که نیتروژن را به فرمهای نیترات و آمونیوم جذب کنند (دیکسون و همکاران[123]، 2006).
فرآیند احیاء نیترات به انرژی نیاز دارد که این انرژی را در برگ از فتوسنتز، و در ریشه‌ها از اکسیداسیون مواد فتوسنتزی حمل شده به ریشه (کربوهیدرات‌ها) تأمین می‌کند (کراوفورد، 1995). سمیت ناشی از کلر مانع جذب نیترات می‌شود زیرا هر دو یون به وسیله ناقل‌ها در عرض غشاء پلاسمایی انتقال می‌یابند. همچنین شوری باعث کاهش تجمع نیتروژن در گیاه می‌شود زیرا رقابت بین یون کلر و نیترات برای جذب توسط ریشه منجر به کاهش دریافت نیترات و در نتیجه کاهش نیتروژن گیاه می‌شود (ویسمن[124]، 1995).
کاهش در تجمع نیتروژن در گیاهان به دلیل تنش شوری (گراتان و گریو[125]، 1999) همراه با کاهش تولید ماده خشک و جذب نیتروژن ناشی از شوری مورد تایید قرار گرفته است (لی و سیورتسن[126]، 1993). این کاهش میتواند ناشی از اثر آنتاگونیسمی یون کلر در جذب نیترات، کاهش متابولیسم نیتروژن در اثر کاهش فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز در برگ و کاهش مصرف آب به دلیل کاهش جذب آب توسط گیاه باشد (گراتان و گریو ، 1999؛ سوتیروپلوس و همکاران[127]، 2006).
26-2 اثر شوری بر اسیدهای آمینه
از جمله رویداد های مهم بیوشیمیایی در گیاهان تحت تنش شوری، بروز تغییرات بیوشیمیایی به صورت کاهش و یا افزایش در ترکیبات محلول پروتئین، قند و پرولین می باشد. تغییر مقدار پرولین در بسیاری از گیاهان تحت تنشهای شوری و خشکی گزارش شده است (پاندی و سریواستاوا[128]، 1990)، ولی هنوز رابطه نزدیکی بین میزان پرولین و مقاومت گیاهان به این تنشها در همه گیاهان گزارش نگردیده است (موفتاح و میکل[129]، 1987؛ اشرف، 1989). گیاهان وقتی در معرض شوری بالا قرار می گیرند تمایل به تغییر فعالیت متابولیکی در تولید ترکیبات آلی مشخص از قبیل ساکارز به سمت سنتز اسیدهای آمینه به خصوص پرولین و تجمع آنها درون سلولها در پاسخ به کاهش آب یا برای موازنه پتانسیل ریشه در پاسخ به کمبود آب در خاک دارند (هیستر و نابورز[130]، 1982).
اوگی و همکاران[131] (1986) و سیلوریا و همکاران[132] (2003) اظهار نمودند که در شرایط تنشهای محیطی فرآیندهای حفظ کننده اسمزی مانند تولید پرولین، گلیسین بتائین و پلی آمینها در سیتوپلاسم سلولهای گیاهی افزایش مییابد. گورهام و همکاران[133] (1986) و رابی و المدینی[134] (2005) و جیندال و همکاران[135] (1993) گزارش دادند کاهش نیترات در برگ در اثر شوری، سایر ترکیبات حاوی نیتروژن (پرولین، گلایسین بتائین و کل پروتئین های محلول) افزایش مییابند و یا تغییری نمی کنند. سانچز و همکاران[136] (1998) گزارش کردند پرولین به جز تنظیم اسمزی، نقشهایی مانند تنظیم pH سلولی، افزایش پایداری ساختار پروتئینها و محافظت از ماکرومولکولها در مقابل دهیدراته شدن و تنظیم پتانسیل اکسیداسیون- احیاء را بر عهده دارد. پژوهشهای صورت گرفته توسط بارتلز و سانکر[137] (2005) نشان می دهد که در اثر تنش شوری غلظت پرولین در برگ پایههای هیبرید هلو- بادام تکثیر شده به روش رویشی افزایش یافت.
تغییر در اسیدهای آمینه گیاه نه تنها یک پاسخ در برابر شرایط تنش شوری می‌باشد بلکه در شرایط سایر تنش‌های محیطی نیز مشاهده می‌گردد. رامنجالو و سادهاکار[138] (1997) گزارش دادند تنش خشکی )کم آبی) بر میزان تجمع اسیدهای‌آمینه در دو رقم مختلف توت اثر معنی‌داری داشت و رقم توت S13 به دلیل تجمع اسیدهای ‌آمینه آزاد نسبت به خشکی مقاوم‌تر است. هم چنین در دو پایه بادام تلخ محتوای پرولین (بر حسب میلی گرم بر گرم وزن خشک) پایه دانهال در نتیجه افزایش سطح شوری در مقایسه با شاهد افزایش یافته بود اما این افزایش معنی دار نبود (نجفیان وهمکاران، 2008). ناصری (1392) گزارش داد داد اثر کلرید سدیم در پسته بادامی زرند بر میزان اسیدآمینه کل برگ و نسبت اسیدآمینه ریشه به برگ در سطح احتمال یک درصد معنی‌دار بود ولی اثر کلرید سدیم بر میزان اسیدآمینه کل در ریشه تفاوت معنی‌‌دار نبود.
27-2 اثر شوری بر یون ها
شوری در اکثر زمینهای کشاورزی ناشی از وجود کلرید سدیم است اما سایر یونها مانند کلسیم، منیزیم و سولفات نیز در ایجاد این پدیده نقش دارند (گراتان و گریو[139]، 1999). علائم اولیه مسمومیت یونی، ناشی از افزایش غلظت کلر در برگ ها است در حالی که یون سدیم به ریشه، تنه و شاخه انتقال یافته و در غلظت نسبتا پایین برای چند سال در برگ ها باقی می ماند (بولاند و همکاران[140]، 1997).
مکانیسم اثر سمیت یونی نیز مربوط به جذب یون و تغییر فرآیندهای فیزیولوژیک ناشی از سمیت کمبود یا تغییر در تعادل عناصر معدنی می باشد (بولات و همکاران[141]، 2006). کمبود آب و سمیت یونی ناشی از سدیم و کلر بیش از اندازه رشد و نمو گیاه را محدود می کند و منجر به کمبود یونهای کلسیم و پتاسیم و عدم تعادل دیگر عناصر غذایی در گیاه می شود (مارسشنر[142]، 1995).
در آزمایشی که به منظور بررسی تنش شوری در گیاه بادام کوهی (Prunus scoparia) انجام شد نتایج نشان داد بیشترین پتاسیم و سدیم اندازهگیری شده در رقم نون پاریل حاصل شد. با افزایش سطح شوری، از میزان پتاسیم برگ به طور معنی داری کاسته شد. هم چنین با افزایش سطح شوری میزان سدیم برگ به طور معنی داری افزایش نشان داد. بیشترین میزان کلر اندازه گیری شده در برگ در رقم منقا به دست آمد. هم چنین با افزایش سطح شوری، غلظت کلر به طور معنی داری در برگ افزایش نشان داد. با افزایش سطح شوری، غلظت کلسیم در برگ افزایش نشان می دهد. ولی این افزایش در سطوح مختلف شوری در یک کلاس آماری قرار داشتند (بای بوردی، 1390). نویتساکیس و همکاران[143] (1997) گزارش دادند شوری باعث افزایش مقادیر سدیم و کلر در برگ می شود. مارسشنر (1996) گزارش داد تحت تنش شوری تجمع یون‌های مضر سدیم و کلر هستند که باعث تنش اسمزی و اختلالات تغذیه‌ای می‌گردد. گزارش گردیده است در بادام تلخ افزودن شوری در آب آبیاری باعث افزایش تجمع سدیم و کلر در شاخساره و ریشه شد (نجفیان و همکاران، 2008). در هیبرید GF677 نیز شوری منجر به تجمع سدیم و کلر در شاخساره شد، نسبت پتاسیم به سدیم کل گیاه تنها در 75 میلی مولار بر لیتر (0، 15، 30، 45، 60، 75) سدیم کلرید کاهش معنی دار بود (نجفیان و همکاران، 2008).
28-2 برهمکنش شوری و میکوریزا بر رشد رویشی، ترکیبات شیمیایی و جذب یونها
قارچ میکوریزا آربسکولار به عنوان یک بهبود دهنده زنده مهم برای خاکهای شور می باشد (رابی و المدینی[144]، 2005). توسعه قارچ میکوریزا آربسکولار از جوانه زنی اسپور تا وقتی که کلنیزاسیون ریشه انجام می شود، ادامه دارد که معمولا توسط افزایش غلظتهای نمک کاهش می یابد (جونیپر و ابوت[145]، 1993). در میان روشهای بیولوژیکی برای افزایش رشد گیاه در شرایط تنش شوری، نقش میکوریزا آربسکولار مشخص می باشد. اغلب گیاهان بومی و محصولات مناطق خشک و نیمه خشک دارای همزیستی میکوریزایی هستند و پیشنهاد شده کلنیزاسیون قارچ میکوریزا آربسکولار ممکن است تحمل به شوری بعضی گیاهان را بالا ببرد (تاین و همکاران[146]، 2004). گیاهانی که دارای همزیستی میکوریزایی می باشند، بدلیل اینکه عناصر غذایی و آب بیشتری از خاک جذب میکنند، رشد و عملکرد بیشتری داشتند و مقاومت بیشتری در برابر تنش های زنده و غیر زنده از خود نشان می دهند (سیلویا و ویلیامز[147]، 1992).
نقشهای میکوریزا در کم کردن تنش شوری در گیاه میزبان می تواند شامل موارد زیر باشد (نیدرلند[148]، 2000):
بالا بردن جذب عناصر غذایی معدنی برای جبران کمبود عناصر غذایی
جلوگیری از عدم تعادل عناصر غذایی
بهبود وضعیت آب گیاه
کاهش جذب یونهای نمک در گیاه میزبان
مکانیسمهای احتمالی مقاومت به شوری گیاهان دارای همزیستی میکوریزایی میتوانند شامل موارد زیر باشند:
بهبود جذب غذایی گیاه (به خصوصا فسفر) (الکراکی و همکاران[149]، 2001)
انطعاف پذیری بهتر ریشه (اچوریا و همکاران[150]، 2008)
امکان تجمع بیشتر قند های محلول در ریشه های دارای همزیستی میکوریزایی (فنگ و همکاران[151]، 2002)
افزایش نسبت پتاسیم به سدیم (گری و همکاران[152]، 2007؛ اصغری، 2008)
حفظ بیشتر فعالیتهای آنزیمیهای آنتی اکسیدانتی (هی و همکاران[153]، 2007)
نتایج آزمایشی که در مورد برهمکنش شوری و میکوریزا در دانهالهای مرکبات انجام شده بود نشان داد تحت تنش شوری، غلظت سدیم افزایش یافت اما غلظت پتاسیم در دانهالهای دارای همزیستی میکوریزای کاهش یافت. در دانهال های مرکبات تلقیح شده با گونه میکوریزایی Paraglomus occultum یا بدون قارچ تحت تنش شوری غلظت کلسیم افزایش یافته بود، اما وقتی که با گونه قارچ Glomus mosseae تلقیح شدند غلظت کلسیم کاهش یافت. نتایج نشان داد که تحمل شوری دانهال های مرکبات می تواند با آغشته شدن با قارچ میکوریزا آربسکولار از طریق بهبود رشد گیاه، مورفولوژی ریشه، فتوسنتز و تعادل یونی بهتر افزایش یابد (ویو و زئو[154]، 2009). تلقیح دانهال های مرکبات نشان داد که این دانهال ها دارای وزن خشک بالاتر و محتوای پرولین پایین تر نسبت به شاهد بدون تلقیح تحت هر کدام از تیمار های شوری (25، 50، 100 میلی مولار) داشتند (دوک و همکاران[155]، 1986). در گیاهان فلفل (Capsicum annuum) در طول کاربرد تنش شوری تلقیح گیاهان با میکوریزا سبب افزایش نسبت محتوای آب، فسفر، کلروفیل کل و محتوی کارتنوئید گردید (فضیلت و همکاران[156]، 2010). شوری در گیاه توت فرنگی سبب کاهش معنی دار وزن خشک گیاه شد، اما تیمار قارچ میکوریزا آربسکولار سبب افزایش معنی دار در مقایسه با شاهد شد (لی فان و همکاران[157]، 2010). نتایج یک مطالعه در گیاهان بادام زمینی تحت تنش شوری، نشان داد تلقیح با قارچ میکوریزا رشد این گیاهان را از طریق بالا بردن جذب مواد غذایی و فتوسنتز بهبود داد. همچنین تحت تنش شوری با تلقیح میکوریزا مقدار کلروفیل و محتوای آب برگ به طور معنی داری افزایش یافت. تحمل گیاهان به شوری افزایش یافته و وابستگی میکوریزایی در افزایش رشد بادام زمینی و استقرار در خاک ها تحت تنش شوری و کمبود فسفر مؤثر بود (ال خلیل[158]، 2010). مطالعات نشان داده که بعضی گیاهان از قبیل گوجه فرنگی (Lycopersicon esculentum Mill) (الکراکی، 2006) و لوبیا L.) (Phasolus vulgaris (شریفی و همکاران، 2007). در شرایط شوری وقتی که ریشه های آنها با قارچ میکوریزا آربسکولار تیمار شده بودند، افزایش رشد نشان دادند. قارچ میکوریزا آربسکولار سبب بهبود فرآیند های فیزیولوژیکی، مانند ظرفیت جذب آب گیاهان توسط افزایش قابلیت هدایت هیدرولیکی ریشه و تعدیل مطلوب تعادل اسمزی و ترکیبات کربوهیدرات ها می شود (روزن داهل و روزن داهل[159]، 1991). بنابراین قارچ میکوریزا آربسکولار اثرات مضر تجمع شوری زیاد در ریشه را کاهش می دهند (دیکسون و همکاران[160]، 1993). تلقیح میکوریزا در پایه های مختلف انگور تحت تنش شوری اثرات قوی روی رشد، کلنیزاسیون ریشه و محتوای کلروفیل برگ داشت. پارامترهای رشد از قبیل تعداد برگ های هر درخت انگور، سطح برگ، حجم ریشه، طول ریشه و وزن خشک کل و درصد کلنیزاسیون ریشه در همه پایه ها با افزایش شوری کاهش یافت. گیاهان تلقیح شده با میکوریزا به طور معنی داری درصد بالاتر کلنیزاسیون ریشه، حجم ریشه، طول ریشه، تعداد برگ های هر درخت انگور، سطح برگ و وزن خشک کل و محتوای کلروفیل در مقایسه با گیاهان بدون همزیستی میکوریزایی گزارش شد (دربیو و همکاران[161]، 2007). روئیز لوزانو و همکاران[162] (1996) گزارش دادند که با پایان یافتن دوره تنشهای محیطی، مقدار پرولین در برگهای گیاهان آلوده به میکوریزا کمتر از مقدار آن در برگهای گیاهان غیرمیکوریزایی است. این امر نشان میدهد گیاهان دارای همزیستی میکوریزایی از شرایط تنش ایجاد شده آسیب کمتری می بینند. رابی و المدینی) 2005) در گیاه باقلا، پروسل[163] و روئیز لوزانو (2004) در گیاه سویا و فنگ و همکاران (2002) در گیاه ذرت تلقیح شده با قارچ های میکوریزی تحت تنش شوری گزارش کرده اند که غلظت پرولین به طور معنی داری کمتر از گیاهان تلقیح نشده می باشد و میزان تغییرات این ترکیب در ریشه این گیاهان کمتر بوده است.

Related posts:

– (83)

ناگاراجا (1981) به توصیف کلی روش اسپینینگ[6] و انوا ع آن از قبیل اسپینیگ با مندرل مخروطی، لوله‌ای، فلوفرم مستقیم و معکوس، معرفی مراحل و فاز‌های فرآیند و پارامتر‌های اصلی و مؤثر در فلوفرم پرداخت]1[. گور و تیروش (1982) فلوفرم را ترکیبی همزمان از از اکسترود و نورد قطعه کار بیان نمودند. با این وجود، […]  ادامه مطلب ...